میتواند به عنوان مسیرپیما و محمول به عنوان مرزنما به شمار آید؛۱ جز اینکه مرزنما در اغلب موارد نسبت یا حکم شمرده نمیشود. در تعین مسیرپیما باید گفت آنچه تغییرات جمله بر محور آن شکل میگیرد، مسیرپیما (متغیر) است و نوع ساختار جمله بر اساس آن مشخص میشود.
تمامی جملات، مسیرپیما و مرزنما دارند، اما مسیرپیما و مرزنما در انواع جملات متناسب با همان جمله و قصد گوینده مشخص میشود. اگرچه معمولاً فاعلها اعمال مختلفی انجام میدهند و تغییرات جمله بر محور آنها میگردد و تأکید جمله بر اساس آن شکل میگیرد و غالباً مفعولها ثابتاند و نقطه مرزنما را نشان میدهند، اما گاهی ساختار جمله به گونهای است که مفعول در جایگاه مسیرپیما (متغیر) قرار گرفته، فاعل به عنوان مرزنما (ثابت) لحاظ میشود. در این صورت اساس تغییرات جمله و حرکت معنایی آن بر مبنای مفعول تشکیل میشود. بنابراین مراد از متغیر یا مسیرپیما واژه یا عبارت کانونی جمله است که برای گوینده از اهمیت خاصی برخوردار است و سایر اجزای جمله به منظور اثبات حکم برای آن یا نفی حکمی از آن آورده میشود. در حقیقت قطب معنایی در عبارت که محور کلام قرار گرفته است و متکلم درباره آن سایر اجزای کلام را میآورد، مسیرپیما نامیده میشود و قطب معنایی ثابت، منفعل و ثانویه که به منظور ارائه معنایی درباره قطب معنایی اصلی آورده میشود، مرزنما نام دارد.
برای آنکه مفاهیم مسیرپیما و مرزنما از وضوح بیشتری برخوردار شوند به این توضیح نیز توجه کنید. یک رابطه، مفهوم شرکتکنندگان اصلی خود مانند فاعل و مفعول، مبتدا و خبر را پیش فرض میگیرد و آنها را به عنوان مؤلفههای