وقتی که زبانشناسی شناختی بیان میکند که تفکر انسان استعاری است، این نظریه مبنای قاعدهای با نام استعارههای مفهومی میشود.
دستاوردهای جدید معناشناسی شناختی
اکنون پرسش اساسی این است که معناشناسی شناختی چه دستاورد جدیدی در کاربرد آیات و روایات دارد که این ضرورت را پیدا کرده تا آن را به عنوان روش تحقیق در متون وحیانی انتخاب کنیم؟ ابتدا باید اشاره کنیم که دستاوردهای جدید به طور معمول با یک یا چند پژوهش محدود تبلور نمییابند. باید فرصت کافی در اختیار محققان قرار گیرد. تحلیلهای گوناگون انجام شده، فضای ملتهب و جذاب آن پشت سر گذاشته شود تا این روش دستاوردهای حقیقی خود را به نمایش بگذارد. نکته دیگر این که در مقایسه با دستاوردهای ایزوتسو و تحقیقات قرآنی پیش از آن، مشخص میشود که تا چه اندازه دستاوردهای معناشناسی شناختی قابلیت طرح دارد؛ اما اکنون در این خلاصه به برخی از دستاوردهای روشی معناشناسی شناختی اشاره میکنیم.
یکی از دستاوردهای مهم معناشناسی و بهویژه مکتب شناختی، رهایی از دانشهای خارج از متن است؛ به بیان دیگر معناشناسی در خدمت نص است و از تحمیل دانشهای دیگر بر نص خودداری میکند. با روشهای غیرمتنی ممکن است به پاسخهایی برای پرسشهای دینی دست یابیم اما تا چه اندازه این مجوز وجود دارد که آنها را بر قرآن تحمیل کنیم؟ آیا روشهای خارج از متن این فرض را تأمین میکنند که پاسخهای مطرح شده واقعاً از قرآن اقتباس شدهاند؟ برای روشن شدن این مسئله میتوانیم آثار نگاشته شده با روش معناشناسی شناختی و سایر روشها را در یک موضوع مقایسه کنیم؛ برای مثال در موضوع مراتب و درجات معرفت نگاشتههای متعددی یافت میشود. همین