به نمونه مفهوم «مجازات» توجه کنید.
در مثال مجازات، از یک تعریف برخورداریم که بر اساس آن مجازات شامل تنبیهی میشود که در مقابل کار خطایی صورت گیرد. مجازات کننده کسی است که برای مجازات خطای گناهکار محق است.
عناصر تشکیلدهنده مجازات بدین قرارند:
۱. مجازاتکننده: کسی که حق دارد گناهکار را مجازات کند؛
۲. خسارتدیده: کسی یا چیزی که به دلیل عمل گناهکار، خسارت دیده است؛
۳. خسارت: عملی در برمیگیرد که گناهکار انجام داده است و به دلیل آن به خسارت دیده صدمه وارد کرده است؛
۴. گناهکار: به کسی گفته میشود که به دلیل ارتکاب عملی از سوی او ضرری متوجه خسارتدیده شده است و هدف مجازات است؛
۵. مجازات: عملی است که خسارت دیده برای انتقام از گناهکار انجام میدهد.
مفاهیم دیگری در قالب مجازات وجود دارند که در ارتباط با این مفهوم قرار میگیرند، اما در رتبه عناصر اصلی و تشکیلدهنده مفهوم مجازات قرار نمیگیرند. این مفاهیم بسیار متنوعاند، اما به صورت استقرای ناقص با توجه به مفاهیم مرتبطتر به گونهای که نزدیک مفهوم مجازات باقی بمانیم میتوان آنها را بدین شرح زیر دانست: مجازات کردن - کیفر - قصاص - مقابله به مثل - انتقام گرفتن - تنبیه - انتقام.
در شبکه مفهومی قالب واژهها به صورت مستقیم با یکدیگر ربط ندارند، بلکه هر یک از واژههای این شبکه با قالب ارتباط دارد و روابط میان واژهها به صورت غیر مستقیم از رابطه واژهها و قالب اشتقاق مییابد.۱