189
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

خانوادگی استوار است.۱ با این تفاوت که دسته‏بندی با روش پیش‏نمونه‏ای تمامی اعضای یک مقوله را در یک درجه قرار نمی‏دهد، بلکه بر اساس این دسته‏بندی، برخی نمونه‏ها بیش از اعضای دیگر نمایان‏گر مقوله هستند. در نظریه پیش‏نمونه، مقوله‏بندی مبتنی بر عناصری نظیر ادراک و تخیل، تجربه، فرهنگ و فعالیت‏های حرکتی انسان است.۲ به عبارت دیگر پیش‏نمونه مرکزی دارای مشخصه‏های ویژه‏ای است که می‏توان مصادیق را با آن مقایسه کرد. برای مثال مشخصه‏های ویژه پیش‏نمونه پرنده، پر و بال داشتن، منقار داشتن، تخم‏گذار بودن و مانند اینهاست.۳

ملاک‏های تعیین مقولات در مقوله‏بندی شناختی

در مقوله‏بندی شناختی مقولات در سه سطح مقولات پایه، مقولات فرادست و مقولات فرودست طبقه‏بندی می‏شوند. برای تشخیص مقولات پایه، فرادست و فرودست ملاک‏هایی از سوی زبان‏شناسان شناختی مشخص شده است. این ملاک را می‏توان از چهار منظر مورد توجه قرار داد. از منظر روان‏شناختی مقولات سطح پایه گشتالتی هستند؛ به این معنا که از قوانینی پیروی می‏کنند که از سوی مکتب گشتالت در روان‏شناسی مطرح و مورد استفاده زبان‏شناسان شناختی واقع شده‏اند. از منظر فراگیری زبان مقولات سطح پایه نخستین واژه‏هایی هستند که فراگرفته می‏شوند. از منظر لفظی مقولات سطح پایه معمولاً دارای ساختی کوتاه هستند؛ به گونه‏ای که معمولاً از یک واژه برای نامیدن آنها بهره گرفته می‏شود و از منظر مفهومی مقولات سطح پایه پیش‏نمونه‏ای هستند؛

1.. روشن و اردبیلی، مقدمه‏ای بر معناشناسی شناختی، ص۹۸.

2.. Lakoff, Women, Fire, and Dangerous Things, p. ۸.

3.. Geeraerts, Cognitive Linguistics: Basic Readings, An Introduction: A Rough Guide to Cognitive Linguistics, p. ۹-۱۰.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
188

جهان با آنها روبه‏رو می‏شود از توانایی شناختی - ذهنی خود بهره می‏گیرد و اساسی‏ترین و کارآمدترین این توانایی‏ها مقوله‏بندی۱ است. در فرایند شناخت، انسان همواره می‏کوشد برای سهولت در امر یادگیری، پدیده‏های یکسان را در گروه‏های مشابه قرار دهد تا به جای اینکه در فرایند شناخت با جزئیات و مصادیق فراوان روبه‏رو باشد از دسته‏ها و گروه‏های کلی‏تر بهره گیرد. این تلاش ذهنی در حقیقت به دلیل توجه به دو امر مهم صورت می‏پذیرد که یکی از آنها کسب اطلاعات بیشتر و دیگری صرف کمترین هزینه است. به عبارت دیگر انسان به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه تلاش می‏کند تا آنجا که امکان داشته باشد با کمترین تلاش ذهنی و کمترین منابع و با استفاده از کمترین ظرفیت، بیشترین اطلاعات و شناخت را درباره محیط اطراف خود به دست آورد.۲ این همان اصلی است که با عنوان اصل صرفه‏جویی شناختی۳ از آن یاد می‏شود. به این ترتیب تمامی انسان‏ها اشیای پیرامون خود را مقوله‏بندی می‏کنند تا از تعامل مناسب‏تری با آنها برخوردار شوند و در هر مورد، تصمیمی متناسب با آن اتخاذ نمایند و واکنش صحیح‏تری نشان دهند.۴

مقوله‏بندی بر اساس پیش‏نمونه

نظریه پیش‏نمونه۵ از نظریه‏های کارگشا و بنیادین در زبان‏شناسی شناختی و به‏ویژه اصل مقوله‏بندیِ شناختی است. مقوله‏بندیِ پیش‏نمونه‏ای بر همان ساختار شباهت

1.. categorization

2.. Evans and green, Cognitive Linguistics; An introduction, p. ۲۵۵.

3.. principle of cognitive economy

4.. prototype theory

5.. آقای راسخ مهند به جای واژه پیش نمونه از تعبیر سرنمون استفاده کرده است؛ راسخ مهند، درآمدی بر زبان‏شناسی شناختی، (نظریه‏ها و مفاهیم)، ص۷۸.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1823
صفحه از 369
پرینت  ارسال به