هدف اصلی مقولهبندی دور شدهایم؛ چراکه وظیفه اصلی مقولهبندی این است که با دستهبندی معلومات، پرده ابهام را از دانش بشری بزداید.
نفی تعین خارجی مقولات
مقولهبندی شباهت خانوادگی در مقابل این دیدگاه قرار دارد که معتقد است مقولات ذهنی بازتاب مستقیم مقولات تعیین یافته خارجی هستند.۱ بنابراین در شباهت خانوادگی مقولهبندی در ذهن رخ میدهد به این معنا که ذهن پس از کشف شباهتهای پدیدههای خارجی برخی از این شباهتها را انتخاب و به عنوان معیار مقولهبندی خود قرار میدهد. به عبارت دیگر در این روش وجوه شباهت پدیدههای خارجی با نوعی فعالیت ذهنی انتزاع میشود و این شباهتهای انتزاعی ملاک مقولهبندی قرار میگیرد. تنها تفاوت این عملکرد با مقولهبندی ارسطویی در این است که بر خلاف مقولهبندی کلاسیک یک شباهت انتزاع شده در میان تمامی مصادیق وجود ندارد بلکه زنجیرهای از شباهتها که به صورت دوضلعی و یا چند ضلعی میان هر دو یا چند پدیده خارجی یافت میشود به عنوان معیار مقولهبندی پذیرفته شده است.
مقولهبندی شناختی
سخن گفتن درباره مفاهیمی که دارای مصداق خارجی هستند، بسیار آسانتر از مفاهیم انتزاعی و ذهنی است. زمانی که مصداقی انتزاعی بود و ارجاع به خارج در آن بیواسطه وجود نداشه باشد، چگونه میتوان برای آن مشخصه ویژهای تعریف کرد و مصادیق انتزاعی را با آن مقایسه نمود؟
سرشت مقولهبندیِ شناختی با مقولهبندی منطقی از این جهت متفاوت است که