181
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

دیگر در رتبه پایین‏تری قرار گیرند؛ بلکه تمام مصادیق در یک طراز قرار دارند و تفاوت‏های موجود در میان مصادیق و کمال یا نقصان آنها امری عارضی و خارج از معیار مقوله‏بندی است و سبب رتبه‏بندی در میان مقولات نمی‏شود. براین‏اساس در مقوله‏بندی رنگ‏ها، طیف‏های رنگی که برای مثال در مقوله قرمز قرار می‏گیرند از درجه‏بندی یکسانی برخوردارند و نمی‏توان آنها را رتبه‏بندی کرد و از تعبیرهایی مثل قرمز و قرمزتر استفاده کرد.

قلمرو مقوله‏بندی منطقی

مقوله‏بندی منطق ارسطویی با اتکا به این شش اصل در تمام علوم به کار گرفته می‏شود و به دانش‏هایی که موضوعات عینی دارند منحصر نمی‏شود، بلکه در دانش‏هایی با موضوعات انتزاعی هم جاری می‏گردد. ازاین‏رو در تعریف موضوع دانش‏های انتزاعی؛ مانند، منطق، فلسفه، اصول فقه و کلام، اصول «ذهن‏گرایی، لزوم عنصر مشترک، تمییز حداکثری، ساده‏سازی، تعین مقولات و درجه‏بندی یکسان» حاکم است و حتی در موضوعات فرعی‏تر نیز نمود دارد. نمونه را می‏توان در دانش کلام مشاهده کرد. در علم کلام دین‏پژوهان با همین رویکرد در تعریف مفاهیم دینی تلاش می‏کنند در تبیین مفاهیم از روش تباین کلی استفاده کنند. برای مثال یکی از نزاع‏های پردامنه در مطالعات کلامی مفهوم ایمان و کفر است که تا به امروز ادامه یافته است. دقت در دسته‏بندی مؤمنان و کافران در متون متکلمان ما را به این باور می‏رساند که همواره متکلمان میان مؤمن و کافر مرز قطعی و خط ممیزی فرض گرفته‏اند. به همین دلیل تلاش می‏کرده‏اند ایمان و کفر را به گونه‏ای تعریف کنند که مرز مشخصی را ترسیم نماید و شرایطی ارائه شود که بتوان در آن قاعده صفر و صد (همه یا هیچ) را پیاده کرد.۱

1.. برای اطلاع بیشتر درباره تمایز میان ایمان و کفر و مرز بندی قطعی متکلمان مسلمان در معنای ایمان و کفر مراجعه کنید به کتاب مفهوم ایمان در کلام اسلامی نگاشته توشیهیکو ایزوتسو.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
180

کند و دیگر اینکه نقش انسان در مقوله‏بندی را صرفاً کشف مرزبندی موجود میان پدیده‏ها در نظر بگیریم و فرایند شناخت انسان جز نقش اکتشافی در تشخیص مقولات، نقش دیگری نداشته باشد. دیدگاه منطق ارسطویی از نوع دوم است. بر اساس این دیدگاه در مقوله‏بندی منطقی، این پیش‏فرض حاکم است که اشیای خارجی دسته‏هایی جدا از یکدیگرند و عینیت و وجود آنها تمایز یافته است و ذهن انسان در فرایند شناخت تنها به کشف این مقوله‏ها اقدام می‏ورزد.۱ مراد از اینکه مقولات در خارج وجود دارند این نیست که در خارج بسته‏ای به نام یک مقوله وجود دارد، بلکه مراد این است که واقعیت‏های خارجی دارای ذاتی و عرض خاص یا عام هستند که شرایط لازم و کافی را برای ایجاد عنصر مشترک میان مصادیق مهیا می‏کنند. در این رویکرد در حقیقت مقوله‏بندی رخ نمی‏دهد، بلکه آنچه واقع می‏شود همان کشف مقوله‏های موجود بر اساس ملاک‏های منطقی است. البته تمایز میان مقولات در ذهن رخ می‏دهد و به تمایز مفهومی منجر می‏شود، اما این تمایزها از تمایز موجود در خارج اخذ می‏شوند؛ زیرا تمایز مفهومی به جنس و فصل و عرض است که این مفاهیم نیز از پدیده‏های خارجی به دست می‏آیند.

اصل ششم: درجه‏بندی یکسان مصادیق

در مقوله‏بندی منطقی تمام مصادیقی که تحت یک مقوله قرار می‏گیرند، از درجه و رتبه یکسانی برخوردارند و این تلقی که برخی مصادیق از نظر رتبه‏بندی در رتبه بالاتر یا پایین‏تری قرار بگیرند، در مقوله‏بندی منطقی جایگاهی ندارد. این باور به این دلیل شکل گرفته است که معیار اصلی در مقوله‏بندی وجود عنصر مشترک در مصادیق و شرایط لازم و کافی در مفهوم است. عنصر مشترک، نمی‏تواند مشکک باشد؛ به طوری که برخی از عناصر در رتبه بالاتر و برخی

1.. Geeraerts, Cognitive Linguistics: Basic Readings, An Introduction: A Rough Guide to Cognitive Linguistics, p. ۱۴۷.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1803
صفحه از 369
پرینت  ارسال به