برخی از زبانشناسان طرحواره مقیاس را به عنوان یک بعد غیرادراکی ساختار ذهنی سازماندهی میکنند که با بیشمار ویژگی خاصتر دیگر مانند: خوبی، گرمی و قرمزی مرتبط میشود.
بحث علیت نشان میدهد که علیت مفهومی است که با شبکهای غنی از استعاره همراه است و این که محتواهای ادراکی اگرچه ممکن است با یکدیگر مرتبط باشند اما هنوز یک مفهوم را تشکیل نمیدهند. در واقع، دشواری تعریف ماهیت علیت، برای انواع دلایل معروف است. یکی از سختیهای تعریف علیت این است که، در بررسی دقیق، رابطه بین حوادث به عنوان علت و معلول در موارد مختلف بسیار متفاوت است. برای مثال مکانیسمی که بوسیله آن یک شیء نوعی انرژی را به شیء دیگری منتقل میکند نوعاً بسیار متفاوت است با معنایی که در آن یک دستور منجر میشود به اینکه یک تابعی عملی را انجام دهد. بسیاری از فیلسوفان از توضیح این که چگونه چنین پدیدههای مختلفی ممکن است به یک مقوله تعلق بگیرند، گرفتار چالش شدهاند.
طرحوارههای حسی
براساس تعریف ارائه شده، طرحوارههای تصویری با الگوهای تکراری و متناوب از تجربههای بدنی خاص مرتبط هستند از جمله تصویرهای حاصل شده از طریق دیدن، شنیدن، لمس کردن، ادراک حرکتی، بو و احتمالاً همچنین احساس گرسنگی، درد و غیره. یک دلیل بر محدود کردن طرحوارههای تصویری در این روش این است که نمیتوان در تمایز میان طرحوارههای حسی و غیرحسی تمایز برقرار کرد. بنابراین مشخصه اصلی استعاره پنهان میشود؛ یعنی استعارههای اولیه.استعارههای اولیه مفاهیم حسی هستند که میتوانند اغلب با طرحوارههای تصویری بر روی مفاهیم غیرحسی مشخص شوند. به طور کلی با مرتب ساختن ابعاد تجربه شناختی که در ادراک حسی هستند یا