اخیر واپسین تلاشهای معناشناسانه در جهان، یعنی معناشناسی شناختی پس از تحقیقاتی که زبانشناسان انجام دادند به مطالعات قرآنی نیز پا گذاشت. در پژوهشهای دینی در ایران این مکتب معناشناسی نخستین بار با کتاب علیرضا قائمینیا با عنوان معناشناسی شناختی قرآن شناخته شد. پیش از این کتاب، روش معناشناسی شناختی در برخی آثار زبانشناسی از سوی زبانشناسان معرفی شده بود، ولی به صورت کاربردی حتی در متون فارسی غیر دینی هم کمتر نگاشتههایی به چشم میخورد. البته در برخی قواعد، مانند استعارههای مفهومی نگاشتههایی وجود داشت؛ اما در قاعدههای گوناگون اگر هم اثری دیده میشد، ارتباط ابعاد مختلف معناشناسی شناختی با یکدیگر در آنها چندان مشخص نبود.
کتاب معناشناسی شناختی قرآن به صورت همزمان هم قواعد کلی و اصول معناشناسی شناختی را معرفی کرد و هم این قواعد را بر برخی از آیات قرآن تطبیق داد. بنابراین از سویی این اثر روش معناشناسی شناختی را به صورت یک نظریه منسجم و نه پراکنده معرفی کرد و از سوی دیگر این نظریه و روش را در قرآن به کار گرفت و در نهایت کارآمدی روش معناشناسی شناختی در استنباط و استخراج معانی از آیات قرآن را نشان داد. بسیار طبیعی است که هر پژوهش جدیدی مشکلاتی هم در بر داشته باشد و مورد انتقاد صاحبنظران قرار بگیرد. این کتاب نیز مورد توجه برخی زبانشناسان و قرآنپژوهان قرار گرفت و از سوی برخی نیز انتقادهایی بر آن وارد شد. البته اشکالها و ایرادات احتمالی در عین اینکه ممکن است وارد باشند، اما از ارزش این اثر به عنوان نخستین پژوهش قرآنی با روش معناشناسی شناختی نمیکاهند.
کتاب یاد شده تا اندازهای به یک جریان علمی در حوزه روششناسیهای