و واقعی در جهان خارج داشته باشد.۱ با این توضیح ویژگیهای مقولات پیشنمونهای را میتوان در زیر مشاهده کرد.
معانی پیشنمونهای دارای مرزهای سیال و ژلهایاند. در میان معانی پیشنمونه و سایر معانی که از درجه نمایندگی کمتری بهرهمند هستند مرز ثابت و کاملاً متمایزی وجود ندارد.
رش به این نتیجه رسیده بود که تعریف مقولهها به شکل قطعی و گرایش به تعیین حد و مرز دقیق هر مقوله با واقعیتهای روانشناختی سازگاری ندارد. به باور او مقولهها به لحاظ ادراکی دارای مرزبندی قطعی و مشخصی نیستند و به جای این مرزبندیهای دقیق میان دو حوزه مفهومی شرایط بینابینی در مرز میان مقولهها وجود دارد که صرفاً بر حسب هسته مرکزی هر مقوله امکان تشخیص یک مقوله را از سایر مقولهها فراهم میآورد.۲
مقولات و معانی پیشنمونهای از طریق شرایط لازم و کافی۳ به دست نمیآیند. بنابراین نمیتوان آنها را با تعریفی جامع و مانع تشریح کرد.
به جای تعریف مقوله با شرایط لازم و کافی باید آنان را به صورت توصیف خوشهای تشریح کرد؛ چراکه نمیتوان ویژگی مشترکی یافت که اعضای مقوله را در نسبت با آن تعریف کرد. بنابراین تعریف به صورت مجموعهای از ویژگیهای همپوشان صورت میگیرد.۴
1.. راسخ مهند، درآمدی بر زبانشناسی شناختی (نظریهها و مفاهیم)، ص۷۹.
2.. گیررتس، نظریههای معناشناسی واژگانی، ص۳۸۰.
3.. شرط لازم شرایطی را تشکیل میدهند که بر اساس آنها اشیای همسان در یک مقوله جای میگیرند و از آن جهت که این شرایط برای هر یک از اعضای مقوله لازماند تا در یک دسته قرار گیرند، شرط لازم نام گرفتهاند (راسخ مهند، درآمدی بر زبانشناسی شناختی، (نظریهها و مفاهیم)، ص۸۷). مراد از شرایط کافی نیز ویژگیهایی هستند که وجه تمایز یک مصداق را با فرد دیگری نشان میدهند؛ ر.ک: صفوی، درآمدی بر معناشناسی، ص۷۱.
4.. ر.ک: روشن و اردبیلی، مقدمهای بر معناشناسی شناختی، ص۱۰۰.