میکنیم و فقط از تو یاری میخواهیم). همچنین ساختار نفی و استثنا در آیات قرآن به وفور یافت میشود. نمونه را میتوان در آیه (إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لله أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ)۱ مشاهده کرد که استفاده از ساختار در بیان معنا را به وضوح نشان میدهد. در آیه مذکور نیز انحصار و اختصاص حکم برای خدا و انحصار و اختصاص متعلق «أمَرَ» با استفاده از ساختار استثنا در سیاق نفی نشان داده شده است.
مثال دیگر آیه ۳۲ سوره بقره است: (قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ) ساختار نفی و استثنا در این آیه به «ما علمتنا» تعین و تشخص بخشیده است به این معنا که تمامی علومی که ملائکه از آن برخوردارند همان است که خداوند به آنان آموخته است. این ساختار در تعین بخشی به مفهوم کل آیه نیز کمک و وجه علیم بودن خداوند را نیز مشخص کرده است؛ زیرا نشان میدهد علیم کسی است که علوم ملائکه از جانب او اعطا شده است. فراز (إِنَّكَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَكيمُ) نیز خود ساختاری دارد که در تشخص خداوند به عنوان علیم از آن بهره برده شده است.
قرآن با استفاده از صفت مشبهه و اضافه آن به ضمیر متصل و تأکید بر آن به واسطه یک ضمیر منفصل دیگر انحصار علم را در علم الهی بیان کرده به همین دلیل از صفت علیم در توصیف علم خداوند استفاده شده است. بنابراین این آیه با ساختار استثنا در سیاق نفی و ضمیر شأن به علم خداوند تشخص بخشیده است و تأکید ملائکه بر انحصار علم در خداوند را نشان میدهد.
گستره یا قلمرو و ساخت معنا
گستره یک اسناد مقدار شمول آن اسناد در حوزههای مرتبط است.۲ در حقیقت