میافزاید.۱ بنابراین هر مقدار که صفات و ویژگیها و قیود بیشتری برای یک مفهوم میآوریم به تشخص و تعین آن کمک بیشتری میشود. آیات ۲۲ و ۲۳ سوره حشر این گونه از مشخص بودگی را به تصویر میکشند. (هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِيم * هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبرُِّ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُون).
در دو آیه بالا ویژگیها و صفاتی که برای الله بیان شده، به تمیز الله کمک میکند. صفات عالم الغیب و الشهادة، رحمان، رحیم، ملک، قدوس و... در معنای الله و تعیین مفهوم و معنای آن تأثیرگذارند. باید گفت این سطح از مشخصبودگی در واقع به تعین مصداقی یک مفهوم کمک میکند و نباید میان معنای مفهومی و معنای نشانهشناختی (مصداقی) یک مفهوم خلط کرد. به عبارت دیگر قیدها و صفاتی که برای الله به کار رفته، برای توضیح معنای لفظ جلاله الله نیست بلکه برای مشخص کردن فرد و مصداق آن است.
مشخصبودگی ساختاری
جنبه دوم تعین یا مشخصبودگی مربوط به ساختار جمله است. در اینجا تأثیر مشخصبودگی در ساختار جمله را ابتدا با مثالی از زبان انگلیسی توضیح میدهیم. در زبان انگلیسی برای بیان امر ساختار مشخصی وجود دارد و آن آوردن فعل حال ساده در ابتدای جمله است. برای مثال زمانی که یک انگلیسی زبان قصد دارد امر به انجام کاری کند در ابتدای جمله یک فعل با زبان حال ساده میآورد سپس مفعول را به آن میافزاید. بر این اساس همواره باید فعل در ابتدای جمله باشد تا امر تحقق یابد. مثل این عبارت (Break the cup) فنجان را بشکن.