137
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

در آیه زیر از اجزای نماز رکوع نماسازی گردیده است. (وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ).۱ این سطوح گاه نیز با رابطه کلی و جزئی بیان می‏شوند. آیه زیر نمونه‏ای از این نوع تعین را نشان می‏دهد: (وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشي‏ عَلى‏ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي‏ عَلى‏ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي‏ عَلى‏ أَرْبَعٍ).۲ در این آیه سه دسته از حیوانات از کلی دابة تعین یافته‏اند و سطح پس از «دابة» را به نمایش می‏گذارند. این تشخص با عبارت «من یمشی» پدید آمده و رابطه آن با «دابة» رابطه کلی و جزئی است. همچنین این سطوح در مواردی نیز خود را در عناصر هم‏عرض نشان می‏دهند؛ مانند واژه‏های فطرت، عقل، لب، نهیه و قلب که در کاربردهای قرآنی‏شان به تناسب مفهوم‏سازی آیات، یکی از آنان نما می‏شود. عناصر هم‏عرض با کمک عناصر همنشین در جمله مشخص می‏شوند؛ به این معنا که گاه مشخص‏بودگی از عناصر همنشین به دست می‏آید.

به عنوان مثال برای کسی که با واژگان قرآنی سروکار دارد مفهوم تفقه دارای سطح ویژه‏ای از تعین است و واژه تعقل به سطح دیگری از تعین اشاره دارد. بنابراین عباراتی مانند «فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ» و «لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ» با «فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ» و «لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» از دیدگاه زبان‏شناسان شناختی از نظر سطح مشخص بودگی با یکدیگر متفاوت‏اند. این سطح مشخص‏بودگی در سایر اجزای کلام نیز تأثیرگذار است. بنابراین همنشین‏های هر یک از آنها نیز با همان سطح در ارتباط‏اند. به دو مثال زیر توجه کنید:

(وَ مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ).۳

1.. سوره بقره، آیه ۴۳.

2.. سوره نور، آیه ۴۵.

3.. سوره بقره، آیه ۱۷۱.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
136

نما متشکل از افراد و مصادیقی است که با نما در یک ویژگی لازم اشتراک دارند؛ برای مثال ماه‏های رجب، شعبان و سایر ماه‏های قمری، اعضای دیگر حوزه شناختی رمضان را تشکیل می‏دهند.

شکل شماره ۸: حوزه شناختی ماه رمضان

حال اگر کسی حوزه شناختی او درباره ماه‏ها تنها شامل ماه‏های شمسی باشد، نمی‏تواند درک کاملی از رمضان داشته باشد.

سطح مشخص‏بودگی و ساخت معنا

یکی از ابعاد تصویرسازی سطح مشخص‏بودگی یا تشخص است که در آن یک موقعیت تفسیر می‏شود. سطح تعین نیز در دو ساحت واژگانی و ساختاری قابل بررسی است.

مشخص‏بودگی در سطح واژگانی را می‏توان به دو بخش تقسیم کرد؛ چراکه تعین ذومراتب و تشکیکی است: یکی تعینی است که با مفهوم به دست می‏آید. به عبارت دیگر هر مفهومی خود دارای مرتبه‏ای از مشخص‏بودگی است.۱

برای مثال مفهوم حیوان دارای سطحی از تعین و تشخص است و مفهوم پرنده از سطح دیگری از تشخص برخوردار است و مفهوم کبوتر سطح دیگری و به همین ترتیب هرکدام سطحی از تعین را به خود اختصاص می‏دهند. سطوح تعین گاه بوسیله ارتباط کل و جزء نشان داده می‏شوند بدین صورت که از میان اجزا یکی مشخص شده، نماسازی صورت می‏گیرد.

1.. Geeraerts, Cognitive linguistics: Basic Readings, Cognitive Grammar Introduction to Concept, Image, and Symbol, p. ۳۵-۳۶.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2080
صفحه از 369
پرینت  ارسال به