خود وارد میکند، اما نمیتوان گفت مرگ زندگیاش را امتحان کرد؛ زیرا مرگ موجب از بین رفتن زندگی میشود نه امتحان کردن آن. بنابراین با طرحوارههایی در ارتباط با نابود کردن، از بین بردن و بلعیدن سازگاری دارد و با ساختهای شناختی درس دادن و امتحان گرفتن همسانی ندارد.۱
بدینترتیب باید به این نکته توجه دهیم که استعاره مفهومی در حقیقت از لحاظ معنایی با بیان استعاری متفاوت است. در علم بلاغت بیانهای استعاری زبانی، استعاره نام گرفتهاند درحالیکه استعاره مفهومی در معناشناسی شناختی پشت پرده استعارههای زبانی است که ریشه در همان اصل ذهنی و شناختی بودن استعاره دارد. به عبارت دیگر معناشناسان شناختی اعتقاد دارند که بیانهای مختلف زبانی استعاری، تبلور یک استعاره ذهنی هستند که در تمامی بیانهای زبانی مربوط به آن استعاره مشترک است.
گونههای استعارههای مفهومی
تفاوت دیگر استعارههای مفهومی با استعاره بلاغی در اقسامی است که در استعارههای مفهومی دیده میشود. معناشناسان شناختی گونههای استعارههای مفهومی را در سه گروه ارائه کردهاند۲ که این سه گروه مبنای بیانهای استعاری فراوانی میگردند. این سه دسته از استعارهها عبارتاند از استعارههای وجودی، استعارههای ساختاری و استعارههای جهتی.