51
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

سیاق یا متنی، معنای خاص خود را به واژه‏های به کار رفته در آن تحمیل می‏کند. البته کاربردی بودن و تجربی بودن به معنای این نیست که واژگان دارای معنای قراردادی نیستند، بلکه به این معناست که کاربرد در معنای واژگان تأثیر می‏گذارد و آن را تغییر می‏دهد. سلسله قابل مشاهده از لغات در حقیقت بخشی از گفتار و نوشتار هستند که با کاربرد در ارتباط‏اند. واژگانی که ما در زبان به کار می‏بریم، به صورت جدا از بافت و منفرد، معنا نمی‏شوند بلکه درون یک ساختار و در ارتباط با سایر اجزای کلام معنا می‏یابند. مراد از تجربی بودن معنا در این اصل، تجربه ما از کاربردهای مختلف واژگان در سیاق‏های گوناگون و متن‏های مستعمل است. یکی از زبان‏شناسان در این باره می‏گوید:

تجربه زبان، تجربه‏ای است از زبان واقعی مورد استفاده نه لغاتی نظیر آنچه شما آنها را در لغتنامه می‏یابید و نه قالب جمله نظیر آنچه شما در دستور زبان می‏بینید.۱

بنابراین اگر عبارتی از چند واژه تشکیل شده باشد، فهم آن عبارت نیازمند (لغت، نحو و تجربه) است. این مراحل سه‏گانه را نمی‏توان به دو مرحله لغت و نحو تقلیل داد، بلکه علاوه بر این دو برای فهم کامل نیازمند مرحله سوم (تجربه زبانی) هستیم؛ زیرا معنای عبارت‏ها با ارتباطات صرفی و نحوی مشخص نمی‏شود. بدین‏ترتیب می‏توان «لحاظ واژه یا عبارت در بافت متن»۲ را بهترین توصیف از معنای کاربردی بودن معنا در نظر گرفت.

بدن‏مندی معنا

امروزه با توجه به دیدگاه‏های مختلف در علوم شناختی، ذهن با یک کامپیوتر

1.. Cognitive Linguistics: Basic Readings, An Introduction: A Rough Guide to Cognitive Linguistics, p. ۵.

2.. Ibid.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
50

هستند. به عبارت دیگر اهالی یک زبان از مجموعه باورها و تصوراتی برخوردارند که مبتنی بر استدلال و برهان منطقی نیست، بلکه مجموعه‏ای از نگرش‏های فرهنگی و اجتماعی اهل آن زبان است. این مجموعه‏ها حوزه‏های معنایی‏ای را تشکیل می‏دهند که در زبان‏شناسی شناختی به آنها حوزه‏های شناختی می‏گویند.

دائرة‏المعارفی بودن معنا در دو جنبه، خود را نشان می‏دهد: یکی در ارتباط با تجارب و دانش‏هایی است که ما از جهان پیرامون خود به دست می‏آوریم و دوم در ارتباط با فرهنگ و جامعه‏ای است که در آن زندگی می‏کنیم. تجربه فرهنگی و اجتماعی ما در زبان تجسم می‏یابد و زبان ماهیت فرهنگی و اجتماعی ما را آشکار می‏سازد؛ نمونه را در همان مثال پرندگان توضیح می‏دهیم. معمولاً بیشتر پرندگان مأنوس در یک فرهنگ تا فرهنگ دیگر متفاوت‏اند. این انس و آشنایی در شناخت مردم از مفهومی چون پرنده تأثیرگذار است؛ برای مثال در یک فرهنگ ممکن است با شنیدن کلمه پرنده در ذهن مردم آن منطقه ویژگی‏های پرندگانی چون شترمرغ، پنگوئن و کیوی نقش ببندد و در فرهنگ دیگری ویژگی پرندگانی چون گنجشک، کبوتر و عقاب. این تفاوت با موارد بسیاری از جمله منطقه جغرافیای، تاریخ، فرهنگ و معلومات دیگر انسان مرتبط است.

کاربردی و تجربی بودن معنا

مفهوم اصل تجربی بودن معنا این است که معنای یک واژه، ریشه در کاربرد آن در متن دارد و هر متنی معین‏کننده یک معناست. بنابراین برای مشخص کردن معنای یک واژه باید آن را در متن و سیاق به‏کاررفته در آن بررسی کرد. نتیجه اصل کاربردی بودن معنا این است که بر اساس نظریه شناختی، یک معنای ثابت که بتواند تمامی کاربردهای واژه را توضیح دهد، وجود ندارد؛ بلکه هر

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2088
صفحه از 369
پرینت  ارسال به