321
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

امر سبب می‏شود استعاره‏های مفهومی مربوط به این قلمروها ایجاد گردد. برای مثال ضرب‏المثل «مثنوی هفتاد من» در همین فرهنگ و فضای خاص سبب استعاره‏های زبانی بسیاری می‏شود که یک فارس‏زبان بر اساس آن به‏سادگی دو قلمرو و نگاشت‏های آن را بر یکدیگر انطباق می‏دهد.

ج - سطح عرفی جهان‏بینی

برخی نگاشت‏ها را جهان‏بینی یا گزاره‏های دیگر جهان‏بینی مشخص می‏کنند؛ برای مثال مسلمانان که در نوع نگاهشان به جهان دارای اشتراکاتی هستند، قلمروهای شناخته شده‏ای در میان آنان رقم می‏خورد.

مرحله سوم: کشف الزامات استعاری

افزون بر نگاشت‏هایی که در هر استعاره مفهومی باید در انطباق دو قلمرو مورد توجه قرار داد، در بسیاری از استعاره‏های مفهومی اطلاعات بیشتری وجود دارد که در انطباق دو قلمرو ممکن است از قلمرو مبدأ استنباط شود و در فرایند استعاره به کار آید. این استنباط‏ها را الزامات استعاری می‏گویند. برای مثال در استعاره مفهومی «عشق به خدا سفر است»، به جز نگاشت‏های معمولی که از قلمروی سفر بر قلمروی عشق انطباق می‏یابند، ممکن است در سفر اطلاعات دیگری نیز وجود داشته باشد که در استعاره‏های زبانی زیر دیده می‏شود:

- چقدر از خدا دور شده‏ایم.

- در عشق خدا گم شده است.

دور شدن از مسیر و گم شدن در حوزه سفر از لوازم و ویژگی‏های خارجی سفر به شمار می‏روند که در استعاره مفهومی بالا به آنها توجه شده است. همچنین مرکب سفر نیز از نگاشت‏های درونی سفر شمرده نمی‏شود، ولی از الزامات آن به شمار می‏آید. بهره‏گیری از این الزام را می‏توان در روایتی از امام


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
320

جنگ تشبیه می‏کنیم و احکام و ویژگی‏های جنگ را برای استدلال کردن اثبات می‏کنیم، اما احکام و ویژگی‏های استدلال بر جنگیدن بار نمی‏شود؛ اما کدام احکام قلمرو مبدأ را باید بر قلمروی مقصد انطباق داد؟ برای پاسخ به این پرسش باید دسته‏‏بندی نگاشت‏ها را مورد توجه قرار داد:

نگاشت‏ها بر اساس گستردگی در سه سطح دسته‏بندی می‏شوند:

الف - سطح جهانی

برخی قلمروها به انسان و محیط پیرامونی وی و درک انسان از آنها مربوط می‏شود. تمامی انسان‏ها در هر منطقه‏ای از جهان که زندگی کنند و هر فرهنگ، آداب و زبانی که داشته باشند با فیزیولوژی بدن و محیط فیزیکی جهان تعامل دارند. دست و پا، قلب و پوست، زمین و آسمان، کوه، دشت، جنگل و دریا، باران و برف، گرما و سرما و مانند آنها برای تمامی انسان‏ها حوزه‏های شناخته شده‏ای به شمار می‏روند که در استعاره‏های مفهومی به طور تقریباً یکسانی حضور می‏یابند. این آشنایی با فیزیولوژی بدن و محیط تقریباً سطحی از شناخت را تشکیل می‏دهد که از آن با عنوان سطح جهانی یا عرف جهانی یاد می‏کنیم.

ب - سطح عرف زبانی

در سطح محدودتری انسان‏ها به دلیل حضور در یک منطقه جغرافیای و ارتباط فرهنگی خاص با قلمروهایی سروکار می‏یابند که محدود به همان منطقه، فرهنگ و زبان خاص می‏شود. در این موارد سطحی از قلمرو شناخته‏شده شکل می‏گیرد که به همان انسان‏ها اختصاص خواهد داشت و سایر انسان‏ها با آن ارتباطی برقرار نمی‏کنند. برای نمونه ارتباطی که یک فارس‏زبان با شعرای شعر فارسی نظیر حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی و آثار آنان برقرار می‏کند، قلمرو شناخته‏شده‏ای را رقم می‏زند که برای سایر ملت‏ها ناشناخته خواهد بود و همین

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1910
صفحه از 369
پرینت  ارسال به