اعضا صلاحیت بیشتری را نشان میدهند.
همانگونه که در بحث پرندگان این اتفاق افتاده است و هر کس به تناسب محیط جغرافیایی خود، پرندهای را به عنوان نمونه اولیه انتخاب میکند. بنابراین مانعی ندارد که در نمونه اولیه به جای یک نمونه، نمونههایی مطرح شود؛ اما باید نمونه اولیه بتواند بهترین نماینده برای مقوله پایه باشد و در این جهت از رقیبان خود پیشی بگیرد. زمانی این اتفاق میافتد که بیشترین خصوصیات مقوله در پیشنمونه جمع شود.
البته باید توجه داشت که در لحاظ خصوصیات، تنها خصوصیاتی لحاظ میشود که ویژگی مرکزی و اصلی مقوله باشد. پس نیازی نیست که ویژگیهای حاشیهای را در این امر لحاظ کنیم. مقصود از ویژگیهای اصلی آن خصوصیاتی است که از نگاه عرف کاربران زبان، قوام مقوله بدان است و اگر در مصداقی آن خصوصیات را ببینند، آن را از اعضای مقوله قرار میدهند.
در مقوله «بعد فرابدنی انسان» تمام واژگان قرآنی که در این حوزه به کار رفتهاند صلاحیت دارند که به عنوان مقوله پیشنمونه مطرح شوند؛ ولی واژهای بیشترین صلاحیت را دارد که بهترین نماینده برای ویژگیهای اصلی مقوله باشد. این امر در جایی محقق میشود که پیشنمونه دارای ویژگیهای بیشتری باشد. یعنی اگر فرض کنیم مقوله پایه دارای ویژگیهایی است، مقوله پیشنمونه بهتر است نسبت به سایر مقولات رقیب بیشترین بهره را از این خصوصیت برده باشد تا بتواند نماینده بهتری برای مقوله پایه باشد.
مهمترین خصوصیات بعد فرابدنی انسان را میتوان در «حیات، علم، اراده و احساس» برشمرد. هر یک از این ابعاد خود دارای انشعاباتی هستند که خصوصیت حاشیهای مقوله به شمار میآید. در فصل دو مخصوصاً در بخش