أَنَّهُ لَا ینْقَسِمُ فِی وُجُودٍ وَلَا عَقْلٍ وَلَا وَهْمٍ کذَلِک رَبُّنَا عز و جل ؛۱
او در وجود، عقل و وهم تقسیم نمیپذیرد. پروردگار ما اینچنین است.
در این روایت، هم تقسیم خارجی و هم تقسیم عقلی از ساحت ربوبی نفی شده است. ازآنجاکه عقل توان تقسیم خدا را ندارد و اساساً خداوند قابل تقسیم نیست: «مُصَوِّرُ الصُّوَرِ لَمْ یتَجَزَّأْ وَلَمْ یتَنَاهَ وَلَمْ یتَزَایدْ وَلَمْ یتَنَاقَصْ»؛ آفریننده صورتها تجزیه نمیشود، متناهی نیست و ازدیاد و نقص میپذیرد.۲ بنابراین عقل نمیتواند با این روش نیز خدا را بشناسد. ممکن است گفته شود: عقل به وجودهای بسیط نیز علم پیدا میکند و این روایت، نفی ترکیب از خدا میکند. پاسخ این است که ما در این بخش، تنها شناخت به تقسیم را در ساحت خداوند محدود میدانیم و سایر محدودیتها در جای خود اشاره خواهد شد. این نقیصه هم در شناخت ذات و هم در شناخت صفات وجود دارد؛ زیرا همانگونه که ذات الهی بسیط است، صفات خدا نیز از بساطت برخوردار است.
تقدیر
چنانچه موضوع معرفت از مواردی باشد که با تقدیر و اندازهگیری بتوان به آن معرفت حاصل کرد، عقل توان اندازهگیری دارد و میتواند با این کارکرد خود، به شناخت موضوع شناسایی اقدام کند. در روایات بیان شده که عقل توان تقدیر و اندازهگیری خدا را ندارد: «وَأَنَّهُ لَا تُقَدِّرُهُ الْعُقُولُ؛۳ عقلها نمیتوانند او را اندازه بگیرند». بنابراین این راه عقل نیز در شناخت خدا مسدود است.
تقدیر به دو گونه قابل تصور است: تقدیر حسی و تقدیر عقلانی. تقدیر حسی به