ترکیب موجود «یدالله» هسته و «فوق ایدیهم» وابسته است. بنابراین «یدالله» بر «ایدیهم» غلبه خواهد داشت. بدینترتیب نقطه کانونی «یدالله» است و توجه عبارت بر آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر در تعبیر از چنین صحنههایی میتوان دو گونه عمل کرد: یکی به این صورت که یدالله هسته جمله باشد و ایدیهم وابسته باشد یا ایدیهم هسته قرار گیرد و یدالله وابسته باشد؛ به اینصورت که گفته شود: «ایدیهم تحت یدالله». چنانچه ایدیهم در جایگاه هسته جمله مینشست، در کانون توجه قرار میگرفت، ولی خداوند یدالله را هسته قرار داده است تا از طریق این ساختار مفهومسازیهای زیر را انجام داده باشد.
اولاً وابستگی قدرتهای غیرخدا را به خود نشان دهد و ثانیاً یدالله را نقطه کانونی جمله قرار دهد و توجه مخاطب را به آن معطوف سازد. قرار گرفتن یدالله در کانون توجه برجستهکننده قدرت خداوند به عنوان تنها قدرت اصیل است. بنابراین فهم مفهومسازیها تنها با فهم معانی واژگان حاصل نمیشود، بلکه توجه به ساختار جمله و نحوه چینش واژگان از اهمیت بسزایی برخوردار است و نکات معنایی خاصی را ارائه میدهد که با دیگر اجزای متن حاصل نمیشود. این آیه یکی از کاربردهای تصویرسازی را به تصویر کشید، اما تصویرسازی با همین نکته پایان نمیگیرد و دارای ابعاد گوناگون است.
نمابرداری ساختاری در قرآن
برای بیان واقعیت میتوان از ساختارهای گوناگونی دستور زبانی استفاده کرد، اما چه چیزی سبب میشود شخص از یک ساختار مشخص برای بیان خود بهره گیرد؟ چنانچه فرض کنیم فردی در بیان خود از یکی از دو ساختار زیر استفاده کند، نشان میدهد که وی در مفهومسازی خود چه نمایی را برگزیده است. تفاوت در ساختار، حوزه شناخت فرد را از واقعیت محدود نمیکند و هر