آنان بگیریم. در این صورت برای برقراری ارتباط با این متون، به متون درجه دوم یعنی متون ترجمهای نیاز خواهد بود. در این صورت مردم از دریچه ذهن و فرهنگ متون درجه دوم با متون پویا ارتباط برقرار میکنند.
پویایی و فراساختاری بودن: متون پویا به دلیل آنکه با هدف فرهنگی شکل میگیرند، بدون ساختارند تا در هر بخشی هر اهل فنی بتواند به آن مراجعه کند. اگر قرار باشد کل فرهنگ در قالب ساختار تولید شود، لازم میشود متن حجم وسیعی به خود اختصاص دهد؛ درحالیکه متن پویا این توانمندی را دارد که در حجم اندک جهانبینی خود را به نمایش بگذارند.
زمانمندی فرهنگی: تا وقتی یک متن پویا مرجعیت علمی داشته باشد، سؤالات نوپدید در علوم گوناگون بر این متن عرضه میشود و باید متن به آن پاسخگو باشد. گاهی خود متن پویا موقع تولید توجهی به زمانهای بعدی ندارد، ولی وقتی به عنوان متن مرجع فرهنگی قرار گیرد خودبهخود دانشها بر اساس آن تولید میشوند. البته در صورت عدم پاسخگویی یا مرجعیت خود را از دست میدهد یا توسعه مییابد و متون دیگری را به خود ملحق میکند.
نیازمندی به تفسیر: متون پویا هیچ نیازی به آموزش ندارند؛ اما همواره نیازمند تفسیرند. تفسیر متن پویا نه به سبب ابهام در ظهور الفاظ آن، بلکه به این دلیل است که به تناسب نیازهای مخاطب، متن فهمِ مخاطب را به مشارکت میطلبد و متناسب با دانشهای تولیدی باید به تفسیر متون پویا پرداخت. لذا در این فرایند متون پویا مرجعیت علمی - فرهنگی مییابند.
با آمدن قرآن و ایجاد فرهنگ و جهانبینی جدید، این اتفاق روی داد؛ به گونهای که حتی در امور طبیعی و تجربی نیز مرجعیت علمی به دین داده شد و حتی در اموری مثل پزشکی به آن پیامبر مراجعه میگردید. در دوره پیامبر صلی الله علیه و اله