مقالاتی که در این زمینه به نگارش درآمده بودند، پاسخ داده شود.
افزون بر این در این کتاب تلاش شده است که تنها به متن قرآن بسنده نشود و کارایی روش معناشناسی شناختی در استنباط مفاهیم و نظریات برخاسته از حدیث نیز به تصویر درآید. وقتی به آثار معناشناسی شناختی نگارششده در حوزه تحقیقات دینی مینگریم، چنین به نظر میآید که همواره این تلقی نزد نگارندگان وجود داشته که معناشناسی تنها در متن قرآن کارایی داشته و قرآن یکسره بریده از روایات در نظر گرفته میشود. با توجه به این نگاه در این کتاب دو کار انجام شد: یکی اینکه اصول معناشناسی شناختی با مباحث نظری تکمیل شد و دیگر اینکه مباحث نظری با مبانی معناشناسی شناختی پیوند یافته و در ضمن آن گسترش پیدا کرد. از نظر مصداقی نیز به مثالهای قرآنی و روایی هر دو توجه کردیم. در مبانی به این نتیجه رسیدیم که معناشناسی قرآن بدون متن مفسر آن ناقص است و اگر قصد داشته باشیم متون وحیانی را کامل مطالعه کنیم باید معناشناسی قرآن و حدیث را در کنار یکدیگر مورد توجه قرار دهیم. این نوآوری دیگری برای کتاب معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی است.
تفاوت معناشناسی شناختی با معناشناسی میدانهای معنایی
پیش از این نگارندگان این اثر، پژوهشی را با عنوان «میدانهای معنایی در کاربست قرآنی» منتشر کرده بودند که آن نیز به هدف معرفی یک روش معناشناسی و کاربرد آن در آیات قرآن بود. بنابراین در طلیعه این اثر باید به این پرسش پاسخ داد که چه تفاوتی میان معناشناسی شناختی و معناشناسی میدانهای معنایی وجود دارد و این اثر چه ارتباطی با کتاب میدانهای معنایی در کاربست قرآنی دارد.
کتاب میدانهای معنایی در کاربست قرآنی تکنیکهایی در بهکارگیری