ساختار داخلی مفهوم دیگر شکل میگیرد. برای نمونه در استعاره مفهومی «مناظره جنگ است» با استفاده از مفهوم جنگ، ساختار مناظره نمابرداری میشود و با استفاده از مفهوم سفر، ساختار داخلی مفهوم مرگ در استعاره مفهومی «مرگ سفر است» شکل میگیرد.۱ در استعاره ساختاری، تمرکز مفهومسازی به ساختار درونی مفهوم مقصد است و هیچ توجهی به نظام مفاهیم مرتبط ندارد؛ بلکه تلاش بر این است که با توجه به مفاهیم مرتبط قلمرو مبدأ ویژگیهای داخلی و ساختار درونی قلمرو مقصد مشخص شود:
در استعاره ساختاری با دو نوع ساختاردهی روبهرو میشویم. یکی درخود مفهوم و دیگری درباره روابط میان مفاهیم مرتبط با آن مفهوم.۲
استعارههای جهتی
در استعاره جهتی یک نظام و دستگاه مفهومی بر اساس نظام و دستگاه مفهومی دیگر شکل میگیرد. در این استعاره توجه اصلی به یک مفهوم نیست، بلکه مجموعهای از مفاهیم به صورت نظاممند لحاظ شده، مفهومسازی صورت میگیرد.۳ در بیشتر موارد استعارههای جهتی برقراری نظام مفهومی با تمسک به جهتهای مکانی، امکان میپذیرد. در این استعاره از طرحوارههایی نظیر «بالا و پایین؛ راست و چپ؛ جلو و عقب؛ مرکز و حاشیه»۴ استفاده میشود؛ برای مثال آیه (وَهُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ)۵ میان خداوند و انسانها نوعی رابطه مکانی پدید میآورد و نشان میدهد که خداوند با مفهوم بالا و انسان با مفهوم پایین ارتباط مییابند.
1.. Lakoff and Johnsen, Metaphors we live by, p ۴۸-۵۴, p. ۱۵۶.
2.. قائمینیا، استعارههای مفهومی و فضاهای قرآن، ص۷۰.
3.. Ibid. p. ۱۶-۱۸.
4.. Ibid. p. ۲۳.
5.. سوره انعام، آیات ۱۸ و ۶۱.