103
معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی

امیرمؤمنان علیه السلام و خلقت ارواح پیش از ابدان را حفظ کرده‏اند.

با توضیحی که گذشت روشن می‏شود امکان اعمال قواعد معناشناسی شناختی در روایات نقل به معنا شده نیز وجود دارد؛ اما باید دانست که با اعمال قواعد معناشناسی در این روایات در ابتدا به مفهوم‏سازی راوی از روایت دست خواهیم یافت؛ اما ازآنجاکه روایات جواز نقل به معنا این مفهوم‏سازی را تأیید کرده‏اند می‏توان ادعا کرد که مفهوم‏سازی راوی به شرط اصابه به معنا از مفهوم‏‏سازی معصوم کشف می‏کند.

معناشناسی شناختی و تقیه

تقیه همان‏گونه که شیخ مفید آن را تعریف کرده، عبارت است از پنهان کردن حق و کتمان اعتقاد به آن و مخفی کردن حق از دشمنان و همراهی نکردن مخالفین در چیزی است که ضرر دینی یا دنیوی در پی دارد.۱ بدین‏ترتیب تقیه بیان خلاف حقی است که انسان به آن اعتقاد دارد ولی به جهت حفظ مصلحتی نظیر حفظ جان خلاف حق را از خود آشکار می‏سازد.۲ هیچ تردیدی نیست که در میان تراث روایی شیعه، روایاتی از معصومین وارد شده‏اند که از روی تقیه صادر شده‏اند و در مقام بیان حکم یا واقعه حقیقی نبوده‏اند. این گروه از روایات افزون بر آنکه تعارض در بخشی از تراث روایی را دامن می‏زنند، همچنین بیان‏کننده مراد جدی معصوم نیز نیستند و به بیان دیگر مفهوم‏سازی آنان مفهوم‏سازی واقعی نیست، بلکه خلاف آن را نشان می‏دهد. بنابراین با توجه به اینکه روایاتی که از روی تقیه صادر شده‏اند بسیارند و تشخیص آنها در میان انبوه روایات کار آسانی نیست چگونه می‏توان قواعد دقیق معناشناسی را در آنها

1.. شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ص۱۳۷.

2.. ر.ک: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۲۹.


معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
102

إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ وَ اللَّهِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی لَأُحِبُّک فَقَالَ کذَبْتَ فَقَالَ الرَّجُلُ سُبْحَانَ اللَّهِ کأن [کأَنَّک] تَعْرِفُ مَا فِی قَلْبِی فَقَالَ عَلِی علیه السلام إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَبْدَانِ بِأَلْفَی عَامٍ ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَینَا فَأَینَ کنْتَ لَمْ أَرَک.

در این نقل عبارت (کأن تَعْرِفُ مَا فِی قَلْبِی) آمده است که در نقل‏های پیش از آن وجود نداشت. در نقل دیگری از روایت قیود بیشتری دیده می‏شود مانند نقل زیر:

۰.عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: بَینَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فِی مَسْجِدِ الْکوفَةِ إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَاللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّک قَالَ مَا تَفْعَلُ قَالَ وَاللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّک قَالَ مَا تَفْعَلُ قَالَ بَلَی وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ قَالَ وَاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا تُحِبُّنِی فَقَالَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أَحْلِفُ بِاللَّهِ أَنِّی أُحِبُّک وَأَنْتَ تَحْلِفُ بِاللَّهِ مَا أُحِبُّک وَاللَّهِ کأَنَّک تُخْبِرُنِی أَنَّک أَعْلَمُ بِمَا فِی نَفْسِی فَغَضِبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَإِنَّمَا کانَ الْحَدِیثُ الْعَظِیمُ یخْرُجُ مِنْهُ عِنْدَ الْغَضَبِ قَالَ فَرَفَعَ یدَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَقَالَ کیفَ یکونُ ذَلِک وَهُوَ رَبُّنَا تَبَارَک وَتَعَالَی خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَبْدَانِ بِأَلْفَی عَامٍ ثُمَّ عَرَضَ عَلَینَا الْمُحِبَّ مِنَ الْمُبْغِضِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیتُک فِیمَنْ أَحَبَّنَا فَأَینَ کنْتَ.۱

در این روایت عبارت «وَ اللَّهِ کأَنَّک تُخْبِرُنِی أَنَّک أَعْلَمُ بِمَا فِی نَفْسِی فَغَضِبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَإِنَّمَا کانَ الْحَدِیثُ الْعَظِیمُ یخْرُجُ مِنْهُ عِنْدَ الْغَضَبِ قَالَ فَرَفَعَ یدَهُ إِلَی السَّمَاءِ» دیده می‏شود. روایات دیگر هر یک با دیگری متفاوت‏اند.۲ اما آنچه در همه این نقل‏ها مشترک است، این است که راویان به جهت تحفظی که در نقل معنای اصلی روایت داشته‏اند معنای انکار محبت فرد از سوی

1.. صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیه و اله، ص۸۸.

2.. برای مطالعه نقل‏های دیگر این روایت، ر.ک: صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیه و اله، ج۱، ص۸۷-۸۹.

  • نام منبع :
    معناشناسی شناختی در کاربست متون وحیانی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد رکّعی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2110
صفحه از 369
پرینت  ارسال به