حسین بن سعید شناخته میشوند. در حقیقت، از دو ویژگی مشابهت و تکرار، اطمینان نسبی حاصل میشود که این اسناد، راههای دسترس به کتابهای حسین بن سعید بودهاند. به این ترتیب، هر روایتی که با این اسناد نقل شده باشد، به احتمال زیاد در کتابهای حسین بن سعید موجود بوده و از آنها نقل شده است.
در گام چهارم به شناسایی طرق کشفی میپردازیم. اسنادی که با وجود عدم مطابقت با طرق نقل کتابهای حسین بن سعید، به کثرت، در مجموعه گردآوری شده تکرار شدهاند، «طریق کشفی» نامیده میشوند. هر چند این اسناد با طرق نقل کتابهای حسین بن سعید مطابقت ندارند، ولی تشابه سند و فراوانی نقل در موضوع واحد را میتوان قرینهای بر نقل از کتاب التفسیر قلمداد نمود. به احتمالی این اسناد، همسو با برخی طرق نقل کتابهای حسین بن سعید بودهاند که در کتابهای فهرست ثبت نشدهاند.
در آخرین گام، طرق شاذ شناسایی میشوند. اسنادی که افزون بر عدم مطابقت با طرق نقل کتابها، به صورت منفرد در کتاب آمدهاند یا در موارد اندکی تکرار شدهاند، «طریق شاذ» نامیده میشوند. با توجّه به تردید در انتساب چنین روایاتی به کتاب التفسیر، روایاتی را که طریق آنها شاذ است، در کنار روایات مرسل، در بخش ملحقات میآوریم.
با برداشتن گامهای یاد شده میتوان به مجموعهای از روایات با موضوع تفسیر قرآن دست یافت که از حسین بن سعید گزارش شدهاند. رعایت این گامها، در دستیابی به روایات تفسیری حسین بن سعید - که در مجموعه کتب ثلاثین او جای داشتهاند - مؤثّر است. به بیان دیگر، اطمینان نسبی حاصل میشود که این اندازه از روایات تفسیری، به صورت نقلهای پراکنده و شفاهی نبوده و از کتابهای او نقل شدهاند.
از آن جا که محتوای اثر حاضر، از طریق کتابهای دیگر به ما رسیده و ساختار اوّلیه کتاب التفسیر بر ما پوشیده است، در بازیابی آن، تنگناهایی پیش روست. نخست، این که ما به موقعیت قرار گرفتن روایات در این کتاب آگاه نیستیم و نمیدانیم او هر روایت را چگونه و با چه مبنایی ذیل آیات قرار داده است؛ یعنی نمیدانیم آیا وی به شیوه برخی مفسّران، روایات متناسب هر آیه را در ذیل آن قرار داده یا مانند برخی از آثار خود چون