بر کرسی استادی حدیث را نخواهد داشت و نمیتوان از او حدیث اخذ نمود.
به هر روی، تقابل این دو رویکرد سبب شد تا پیروان جریان نصگرا، از مجالس درسی جریان عقلگرا دوری گزینند و نیازی به اخذ حدیث از ایشان احساس نکنند. در حقیقت، طرفداران گرایشهای عقلی، با دخالت دادن عقل در فهم دین و نقّادی احادیث و سختگیری در پذیرش پارهای از روایات، زمینه دوری گروه مقابل را فراهم آوردند و ایشان را نسبت به جلسات علمی خود بدبین ساختند.
به طور کلّی، در باره بدگویی طرفداران جریان سنّتی از جریان عقلگرا و روگردانی از ایشان به دو عامل میتوان اشاره کرد:
اوّل: به دلیل طرح اندیشههایی که فراتر از درک عامّه مردم بود و نیز به دلیل مواضعی که گاه پیرامون جایگاه امام از عقلگرایان مطرح میشد، در عدالت ایشان تردید میکردند.
دوم: روش عقلی و عدول از روش سنّتی، موجب شد تا در آنها صلاحیت روایتگری نبینند و آنها را به رعایت نکردن شرایط روایتگری متّهم سازند.
به این ترتیب، به بدگویی از ایشان پرداختند و از روایت ایشان دوری گزیدند. چه بسا راز روگردانی حسین بن سعید از یونس و اشتیاق فراوان او به امثال ابن ابی عمیر و صفوان بن یحیی، همسویی او با جریان سنّتی و مخالفت با جریان عقلگرا باشد. در این صورت، اندیشه او نصگرایانه است و چندان با ورود گرایشهای عقلی و تحلیلهای فکری برای دریافت احکام موافق نیست و در پذیرش روایات، دنبالهرو جریان سنّتی و طرفدار اخذ حدیث از طریق سماع است. شاهد این مطلب، مهاجرت او به شهر قم و نفوذ آثارش در میان محدّثان مدرسه قم است. یکی از مشخّصههای اصلی مکتب حدیثی قم، گرایش شدید به عمل بر طبق ظاهر احادیث و پرهیز از دخالت دادن عقل و اجتهاد در فهم و نقّادی معنای احادیث است.۱ شناخت اندیشههای حاکم بر مدرسه قم در این دوران، ما را با مبانی حسین بن سعید در برخورد با روایت آشنا میسازد.