55
میراث تفسیری حسین بن سعید اهوازی

هر روایتی که به تأیید امام علیه السلام نرسید، حذف نمود. بدیهی است هر روایتی از این مجموعه که به تأیید امام علیه السلام رسیده باشد، جواز نقل دارد و نیازی به سماع مستقیم از مشایخ ندارد. چه بسا نقل بدون سماع به وسیله یونس، چنین روایاتی بوده است.

دو. امام‏شناسی: از فضای حاکم بر برخی گزارش‏ها، چنین استنباط می‏شود که سبب روگردانی نص‏گرایان از پیش‏گامان جریان عقل‏گرا، طرح برخی تحلیل‏های عقلی و داوری‏های مبتنی بر اندیشه در حوزه شناخت امام است. برای نمونه می‏توان به نزاع ابن ابی ‏عمیر و ابو مالک حضرمی۱ در باره مالکیت امام علیه السلام اشاره کرد. ابن ابی عمیر، تمام دنیا را ملک امام می‏دانست و می‏گفت: «امام از آنچه در ملک مردم است، نسبت به ایشان اولویت دارد». ابو مالک، این مطلب را در مورد مالکیت امام نمی‏پذیرفت و املاک مردم را مربوط به خودشان می‏دانست و می‏گفت: «تنها فیء، خمس و غنائم، ملک امام‏اند و او باید آنها را در راهی که خداوند مشخّص فرموده، به کار گیرد». چون نزاع به نتیجه نرسید، هر دو طرف به داوری هشام بن حکم توافق کردند. هشام به نفع ابو مالک حکم داد و ابن ابی عمیر از این ماجرا ناراحت شد و از آن پس با هشام قهر کرد و از او دوری گزید.۲ این در حالی است که تا پیش از این، ابن ابی عمیر، هشام را از همگان برتر و افضل می‏دانست و کسی را مساوی او نمی‏دید و همه‏روزه نزد او می‏رفت. به محض این که عقیده او را خلاف واقع دید، محضر او را ترک گفت و از شاگردی نزد او صرف‏نظر کرد. به نظر می‏رسد داوری هشام در این ماجرا، بر استدلال عقلی استوار باشد که با متن صریح بسیاری از روایات مخالفت دارد. کلینی رحمه الله بابی را با عنوان «أنّ الأرض كلّها للإمام علیه السلام» اختصاص داده و در آن روایاتی در تأیید این عنوان آورده است که موافق با دیدگاه ابن ابی عمیر است.

نظیر این داوری، در مورد یونس بن عبد الرحمان نیز حکایت شده است.۳ حسین بن

1.. او از متکلّمان و یاران هشام بن حکم است.

2.. ر.ک: الکافی: ج ۱ ص ۴۰۹.

3.. طبری در دلائل الإمامة می‏نویسد: «پس از شهادت امام رضا علیه السلام، گروهی از بزرگان شیعه در خانۀ(( عبد الرحمان بن حجّاج جمع شدند که در میان آنها ريّان بن صلت، صفوان بن يحيى، محمّد بن حكيم و يونس بن عبد الرحمان حضور داشتند. همگان در مصیبت شهادت امام می‏گریستند که یونس به ایشان گفت: گریه را رها کنید و بیندیشید که چه کسی تا بزرگ شدن این طفل (امام جواد علیه السلام) بر کرسی افتا بنشیند؟ سپس گفت: من و امثال من باید این مهم را بر عهده بگیریم. ریّان بن صلت با شنیدن این سخن، به شدّت با او درگیر شد و گفت: اگر امامت امر الهی است، بین فرزند دوساله و انسان صدساله تفاوتی نیست و اگر از جانب خداوند نیست، چنانچه فردی از مردم، عمر پنج هزار ساله داشته باشد، نمی‏تواند آموزه‏های ائمّه علیهم السلام را بیاورد» (دلائل الإمامة: ص ۳۸۹).


میراث تفسیری حسین بن سعید اهوازی
54

که موافق قرآن و سنّت باشد یا این که شاهدی در احادیث گذشته ما داشته باشد. مغیرة بن سعید - که لعنت خدا بر او باد - در کتاب‏های اصحاب پدرم، احادیثی وارد ساخت که پدرم آنها را نفرموده بود. پس تقوای الهی پیشه کنید و آنچه خلاف قول پروردگار و سنّت پیامبر است، به عنوان حدیث نپذیرید».۱

در حقیقت، او در برخورد با حدیث، به ملاک‏هایی چون موافقت با قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و اله و نیز وجود شاهد در احادیث متقدّم پایبند است و تنها، شنیدن از مشایخ را برای پذیرش روایت کافی نمی‏داند. از آن جا که پایبندی به این ملاک‏‏ها موجب کنار نهادن بسیاری از روایات می‏شود، روش یونس به مذاق طرفداران جریان نص‏گرایی خوش نیامد. از این رو، گروهی از راویان به شیوه او در برخورد با روایت خرده گرفته و گاهی در این راه افراط نمودند، تا جایی که یعقوب بن یزید ـ که از راویان ثقه و پُرروایت است -۲ او را به روایت کردنِ بدون سماع متّهم ساخت.۳ بدون تردید، یونس در نقل روایت، بی‏پروا و بی‏قید نبوده است و نقل بدون سماع، به معنای نقل بدون ضابطه نیست. از نگاه او، اکتفا کردن به سماع روایت از مشایخ، ملاک مناسبی برای پذیرش روایت نیست و موجب شناخت احادیث ساختگی نمی‏شود. او برای مصون ماندن از آسیب جاعلان حدیث، میراث حدیثی کوفه را در مدینه بر امام رضا علیه السلام عرضه داشت۴ و

1.. «حدّثنی محمّد بن قولويه و الحسين بن الحسن بن بندار القمي، قالا: حدّثنا سعد بن عبد اﷲ، قال: حدّثني محمّد بن عيسى بن عبيد، عن يونس بن عبد الرحمن، أنّ بعض أصحابنا سأله و أنا حاضر فقال له: يا أبا محمّد، ما أشدّك فی الحديث و أكثر إنكارك لما يرويه أصحابنا! فما الذی يحملك على ردّ الأحاديث؟ فقال: حدّثني هشام بن الحكم أنّه سمع أبا عبد اﷲ علیه السلام يقول: لا تقبلوا علينا حديثاً إلّا ما وافق القرآن و السنّة أو تجدون معه شاهداً من أحاديثنا المتقدّمة، فإنّ المغيرة بن سعيد لعنه اللّٰهدسّ في كتب أصحاب أبي أحاديث لم يحدّث بها،أبي فاتّقوا اللّٰه و لا تقبلوا علينا ما خالف قول ربّنا تعالى و سنة نبيّنا صلی الله علیه و اله، فإنا إذا حدّثنا قلنا: قال اﷲ عز و جل، و قال رسول اﷲ صلی الله علیه و اله» (اختیار معرفة الرجال: ج ۲ ص ۴۸۹ ش ۴۰۱).

2.. ر.ک: رجال النجاشی: ص ۴۰۵ ش ۱۲۱۵، الفهرست: ص ۲۶۴ ش ۸۰۷.

3.. جعفر بن معروف، قال: سمعت يعقوب بن يزيد يقع في يونس و يقول: كان يروي الأحاديث من غير سماع» (اختیار معرفة الرجال: ج ۲ ص ۷۸۶ ش ۹۴۵).

4.. ر.ک: اختیار معرفة الرجال: ج ۲ ص ۴۸۹ ش ۴۰۱.

  • نام منبع :
    میراث تفسیری حسین بن سعید اهوازی
    سایر پدیدآورندگان :
    صدیقه سادات میردامادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1438
صفحه از 336
پرینت  ارسال به