مقدّمه تحقیق
از آن زمان که پیامبر خدا صلی الله علیه و اله آیات نور را برای مردم به ارمغان آورد، به نشر و گسترش آموزههای قرآن، توجّه و اهتمام گردید. پیامبر صلی الله علیه و اله خود در مقام نخستین آموزگار کتاب وحی، به آموزش کلام الهی پرداخت و معارف آن را در میان مردمان نشر داد. او پس از چندی، در کلامی بلند، اهل بیت خود را همپایه قرآن معرّفی فرمود و امّت اسلامی را به چنگ زدن به دامان آنان امر نمود. از آن پس، برای همگان روشن شد که اهل بیت پیامبر با قرآن هستند و قرآن با اهل بیت علیهم السلام است. آنها دانستند که کتاب زندگانی بشر، در سایه تعالیم معلّمان حقیقی آن، روشنگر خواهد بود و بشر برای فهم دقایق آیات و رموز هدایت، راهی جز تمسّک به دامان اهل بیت علیهم السلام و بهرهگیری از کلام آنان ندارد.
سفارش پی در پی در باره پیوند قرآن و سنّت، سبب شد که یاران اهل بیت علیهم السلام به آموزههای قرآنی امامان علیهم السلام توجّه ویژه پیدا کنند. آنان با گردآوری روایات تفسیری در قالب کتابهای اوّلیه تفسیر، نخستین گامها را در حوزه نگارشهای تفسیری برداشتند و بدین ترتیب، با همّت عالمانِ آگاه به جایگاه حدیث در فهم قرآن، مصادر اوّلیه تفسیر سامان یافت.
آنچه پرداختن به منابع تفاسیر روایی را مهم و ضروری میسازد، اهمیّت و ارزشی است که سنّت و میراث حدیثی در رسیدن به فهم درست از آیات الهی دارد. از سوی دیگر، شناخت مصادر اوّلیه در حوزه تفسیر، در مستندسازی دیدگاههای مفسّران در طول تاریخ، نقشی بسزا دارد. در حقیقت، منابع تفسیری موجود در قرنهای اوّل تا سوم هجری، پشتوانه تفسیر شیعهاند و از این جهت، دستیابی به آنها اهمیّت دارد. متأسّفانه با