بزرگ باشد؛ زیرا چنین پیوندهایی، در میان افرادی که خویشاوندی آنها به بیش از چهار نسل گذشته برمیگردد، چندان قوی نیست.۱
این در حالی است که از نگاه قرآن کریم همه افراد جامعهٔ ایمانی نسبت به یکدیگر خواهر و برادر هستند؛ لذا لازم است اهل ایمان همانگونه که نسبت به گرفتاری، ناکامی و محرومیت خواهر و برادر تنی خود احساس مسئولیت میکنند، نسبت به تمامی مؤمنان جامعه خود نیز مسئولیتپذیر باشند و نسبت به نیازها و شرایط آنان بیاعتنا نباشند.
قرآن کریم با صراحت تمام میفرماید: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُمْ؛۲ مؤمنان برادر یکدیگرند، پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید). در این آیه «إنما» افادهٔ حصر میدهد و بیان میکند که مؤمنان با یکدیگر تنها رابطهٔ برادری دارند. بنابراین ایمان، روابط اجتماعی مؤمنان را دگرگون میسازد و آن را به روابط برادرانه متحول میسازد و در آن منحصر میسازد.
روابطی که میان افراد یک جامعه قابل رؤیت است یا عمومی است (که امروزه در هموطن بودن منحصر است) یا جزئی است نظیر همکار بودن، همسایگی، خویشاوندی، دوستی و همکلاسی بودن. بنابراین هر شخصی در جامعه، هموطن دیگری است و در عین حال ممکن است همسایه، همکار، خویشاوند و دوست او نیز باشد. با این همه خداوند سبحان همه این روابط عمومی و جزئی را منحصر در رابطهٔ برادری - که اخص از رابطه خویشاوندی است - نموده است.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که این حکم به انحصار، یک حکم صرفاً تشریعی و قراردادی است یا یک حکم تکوینی است و ایمان در خارج چنین اقتضا و لازمهای دارد.
بنا بر باور اول، این آیه میگوید مؤمنان با یکدیگر جز روابط اُخوت و برادری نباید داشته باشند؛ یعنی هرچند این جمله به صورت ظاهر، جمله خبریه است اما به داعی انشا القا