باشد و هم اغراض غیرفطری نظیر فریب دادن و ریا داخل نشوند.
به شکل خلاصه امتیاز انفاق اسلامی بر انفاق دیگران، قصد قربت است۱ و این شرط بودن قصد الهی، برای تدوامبخشی و نیز آسیبزدایی از مسئولیتپذیری اجتماعی است؛ وگرنه در جوامع غیراسلامی نیز کمکهای نوعدوستانه وجود دارد، ولی عمدتا از روی عاطفه و دلسوزی است.
همچنین قرآن در موردی دیگر با اشاره به مسئولیتهای اجتماعی میفرماید: (لا خَیرْ فی کَثِیرٍ مِن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصلَاحِ بَین النَّاسِ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا؛۲ در بسیاری از رازگوییهای ایشان خیری نیست، مگر کسی که [بدین وسیله] به صدقه یا کار پسندیده یا سازشی میان مردم، فرمان دهد. و هر کس برای طلب خشنودی خدا چنین کند، بهزودی او را پاداش بزرگی خواهیم داد).
در این آیه نیز تصریح شده که امر به امور پسندیده به عنوان یکی از مسئولیتهای اجتماعی، باید با انگیزه الهی صورت گیرد؛ وگرنه پاداشی را به همراه نخواهد داشت و در یک کلام از منظر وحیانی خدمات اجتماعی باید تنها یک انگیزه نهایی داشته باشد و آن کسب رضایت الهی است؛ چنانکه خداوند الگویی زنده از این فرهنگ قرآنی را در سوره انسان به تصور میکشید: (إِنمَّا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمُ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا؛۳ ما شما را بخاطر خدا اطعام میکنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم).
بنابراین اگر مسئولیتهای اجتماعی انجام میگیرد، باید هدف نهایی جلب خشنودی خداوند باشد؛ هرچند غرض میانی اصلاح جامعه، کاستن از آلام دردمندان، حل مشکلات نیازمندان و... باشد ولی باید همه این اغراض عاطفی و آرمانگرایانه، برای تحصیل غرضی والاتر که همان جلب رضایت الهی است مد نظر باشد؛ یعنی چون خداوند این امور را به قرینه قرار دادن پاداش برای آنها میپسندد و تشریعاً مطالبه میکند و محبوب اوست، انجام