غالباً مسئولیتهای فردی مورد اهتمام و تأکید دانشمندان مسلمان و قرآنپژوهان بوده است؛ لذا اکنون بیشتر در بعد اجتماعی مشکل و کاستی وجود دارد تا بعد فردی. بنابراین حلقه مفقوده برای رسیدن به جامعه مطلوب قرآنی، پس از پیادهسازی مقررات اسلامی، «مساق» است؛ لذا نظریه مطرح شده در عصر حاظر به لحاظ عملیاتی کارآمد و راهگشاست.
اما در عرصه نظر و بحث نیز میتوان چنین پاسخ داد که مسئولیتهای اجتماعی از دو راه مسئولیتهای فردی و الزامات فردی حرکت به سوی آرمانشهر را نیز احیا میکند؛ یکی به واسطه لزوم اتصاف فعالان اجتماعی به اوصاف نیکویی که خود مروج آن هستند درحالیکه همین اتصاف، الهامبخش دیگران نیز خواهد بود؛ دوم بر اثر فعالیت اصلاحگرایانه مستقیم افراد مسئولیتپذیر، بهتدریج الزامات فردی رسیدن به مدینه فاضله نیز در دیگر افراد جامعه تقویت میشود. به عنوان یک نمونه امام خمینی رحمه الله در ایران هم ظرفیتهای اجتماعی جامعه ایرانی را شکوفا کرد و هم الهامبخش شکوفایی ظرفیتهای فردی ایرانیان گردید.
لذا با اینکه پاسخ ما به چالش نخست منفی است، اما مساق به گونهای طراحی شده است که تمامی نیازهای خود برای تحقق هدف نهاییاش را نیز تأمین میکند. بنابراین نظریه استنباطی نقض نخواهد شد.
جمعبندی و نتیجهگیری
آنچه در این فصل بررسی و تحلیل شد را میتوان به شکل خلاصه چنین بیان کرد:
مدل، یک ساختار هندسی ساده شده از واقعیت است که در صدد نمایش انتزاعی اجزا و ارتباطات یک پدیده و روابط بین متغیرهای مختلف آن پدیده است. بنابراین مدلها در صدد سادهسازی فهم واقعیتها هستند و با حذف جزئیات و تمرکز بر موارد اصلی این کار را انجام میدهند.
تئوری مجموعهای بههمپیوسته از مفاهیم، تعاریف و قضایاست که از طریق تشخیص روابط بین متغیرهای یک پدیده، دیدگاهی توصیفی، تعلیلی یا تحلیلی درباره آن ارائه میدهد.
مدل قرآنی مسئولیتپذیری اجتماعی از چهار بخش تشکیل شده است که بهترتیب