منافع فردی، ۵. امکان اثرگذاری بر جامعه، ۶. ارتباط مستقیم سعادت اجتماعی با سعادت فردی. این مبانی نیز بهتفصیل در فصل سوم بررسی شد.
بنا بر نظریه مسئولیتپذیری اجتماعی قرآنی، جامعه ایمانی زمانی که به سمت مسئولیتپذیری اجتماعی گرایش یابد و از پوسته خودخواهی به فضای دیگرخواهی ورود کند، در مسیر رسیدن به جامعه آرمانی قرار میگیرد و زمانی که مسئولیتپذیری اجتماعی در آن کم رنگ و در حاشیه قرار گیرد، از مدینه فاضله دور و دورتر میشود.
استفاده از تعبیر «مسیر» گویای این واقعیت است که مسئولیتپذیری اجتماعی مورد نظر قرآن راهی است که باید بهتدریج طی شود؛ ولی سرانجام، رهپویان خود را به سرمنزل آرمانشهر قدسی میرسانند و زمان مورد نیاز نیز بستگی به سرعت آنان دارد. با این همه مسیر مسئولیتپذیری بر خلاف مسیرهای جغرافیایی با رسیدن به مقصد به اتمام نمیرسد بلکه در اینجا بقای مقصود نیز در گرو تداوم طی مسیر است.
همچنین این نظریه نشان میدهد قرآن آنچه را ذاتاً یک اندیشه تخیلی قلمداد میشده و به آن «اُتوپیا»، یعنی سرزمین ناموجود یا شهر بیمکان گفته میشده، دستیافتنی دیده است و مسیر دستیابی به آن را در طرح جامع مسئولیتپذیری اجتماعی خود ارائه کرده و برنامه تحقق آرمانشهر اسلامی را در دست مسلمانان قرار داده است. جالب آنکه آنان را مکلف ساخته این شهر آرمانی را بسازند و حتی ایمان (عنصری کانونی در اندیشه اسلامی) را به آن گره زده است و تلاش برای ساخت چنین جامعهای را گواه راستی ایمان میداند. حتی چهبسا بتوان ادعا کرد برنامه نرمافزای آرمانشهر مهدوی، همین نسخه قرآنی است و تنها اتفاقی که در عصر ظهور روی میدهد این است که این نسخه وحیانی به شکل کامل و دقیق عملیاتی میشود.
این درحالی است که در نگاه اندیشمندان شرق و غرب اتوپیا همیشه یک رؤیای شیرین بوده و عمدتاً از نگاه خود به توصیف ویژگیهای آن بسنده کردهاند و کمتر برنامهای جامع برای تحقق آن ارائه دادهاند. در واقع آنچه تمام این آرمانشهرهای توصیفی را جنبه غیرعملی، وهمی و پنداری میدهد و تقریباً در تمام آنها نیز مشترک است، این است که طراح غالباً دنیای آینده را بدون واسطه بر روی دنیای حال مینهد و مدینه فاسده را بیواسطه به مدینه فاضله مربوط