نمودارهایی هندسی هستند که همچون یک دستگاه، اجزای واقعیت مورد مطالعه را در ارتباطی منطقی و هدفمند قرار میدهند و درک اجزا واقع و چگونگی ارتباط آنها را تسهیل میکنند و در نتیجه میتوانند زمینهساز تولید نظریه باشند.۱
مدل به اشکال مختلف تعریف شده است. برای نمونه میتوان به تعاریف زیر اشاره کرد:
مدل مجموعهای از مفاهیم است که به موجب روابطی مفروض با یکدیگر ارتباط منطقی دارند.۲
مدل، یک بازنمایی نظری و ساده شده از جهان واقع است و ساختاری متناظر با واقعیت یا واقعیت مورد انتظار به شمار میآید.۳
هر بازنمایی از یک سیستم، چه در قالب کلام و چه به شکل نمودار، مدل نام دارد.۴
در واقع داستان مدلسازی از جایی آغاز میشود که ما میکوشیم شکلی سادهشده از دنیای اطراف را ترسیم کنیم؛ شکلی که در حد فهم و درک ما باشد و بتوانیم به کمک آن، تحلیلهای مناسبتری انجام دهیم. تمام مقصود از یک مدل، تشریح ساده شده واقعیت است.۵
شاید معروفترین مثال در زمینه بیان کارایی و نقش بازنمایی مدلها، نقشه جغرافیایی باشد. نقشه جغرافیایی، شکل درست و واقعی یک منطقه نیست. پستیها و بلندیها و بسیاری از جزییات دیگر در آن حذف شدهاند. حتی خطاهای بسیاری در ابعاد و اندازههای نقشهها وجود دارد. اما هنوز میتوان گفت یک نقشه جغرافیایی، شکل مفیدی از یک منطقه است. با استفاده از نقشه میتوانیم موقعیت فعلی خود را تشخیص دهیم و درباره جهت و مقصد حرکت خود تصمیم بگیریم.
استفاده از هر مدلی، به هر حال نوعی سادهسازی است. به بیان دیگر، ما بخشهایی از واقعیت را حذف میکنیم تا بتوانیم قسمت باقیمانده آن را سادهتر و سریعتر تجزیه و تحلیل کنیم.۶
1.. خاکی، روش تحقیق در مدیریت، ص۵۰.
2.. بشیر، واژهنامه روش پژوهش، ۱۳۸۹، ص۱۲۲.
3.. شومیکر، نظریهسازی در علوم اجتماعی، ص۱۳۰.
4.. همان.
5.. ر.ک: خاکی، روش تحقیق در مدیریت، ص۵۰؛ حسینی، نظریهپردازی مفاهیم و استلزامات، ص۲۲۱.
6.. ر.ک: شومیکر، نظریهسازی در علوم اجتماعی، ص۱۳۲.