صحیح، تعمیق و با دوام گردد؛ وگرنه چهبسا تأثیر ایجاد شده بهسرعت محو میشود.
در صحنههایی که از ایفای این دو مسئولیت اجتماعی در قرآن وجود دارد بسیار مشاهده میشود که از استدلال کافی برای این منظور استفاده شده است. برای نمونه وقتی گروهی از جن قرآن را شنیدند و به آن ایمان آوردند به سوی قوم خود بازگشتند و آنان را چنین انذار دادند:
ای قوم ما، ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده [و] تصدیقکننده [کتابهای] پیش از خود است، و به سوی حقّ و به سوی راهی راست راهبری میکند * ای قوم ما، [محمد] دعوتکننده خدا را پاسخ [مثبت] دهید و به او ایمان آورید تا [خدا] برخی از گناهانتان را بر شما ببخشاید و از عذابی پردرد پناهتان دهد * و کسی که دعوتکننده خدا را اجابت نکند، در زمین درماندهکننده [خدا] نیست و در برابر او دوستانی ندارد.۱
چنانکه ملاحظه میشود مبلغان برای اینکه قوم خویش را قانع کنند، به پیامبر و کتاب آسمانی او ایمان آورند، ویژگیها و برایند محتوایی کتابی را که شنیدهاند گزارش میکنند، از ثمرات این پذیرش سخن میگویند و با بیان یک کبرای کلی، استدلال میکنند که اگر دعوت پیامبر را اجابت نکنند در برابر عذاب خداوند کاری از پیش نخواهند برد.
در نمونه دیگری شاهد استدلال حبیب نجار برای قانع کردن همشهریان خود است تا از فرستادگان الهی تبعیت کنند: (اتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسلُکُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ؛۲ از کسانی که پاداشی از شما نمیخواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند، پیروی کنید).
او برای متقاعد کردن مردم میگوید دلیل بر مرسل بودن این پیامبران آن است که هم انگیزه کسب منافع و سودی ندارند (لا یسئلکم اجرا) و هم شخصیت و کردار سالم و درستی دارند (وهم مهتدون). وقتی کسی رفتار و شخصیتی سالم و قابل ستایشی داشته باشد و ضمناً از انگیزه سالمی نیز برخوردار باشد، سخن او برای همه حجت و قابل قبول میگردد.
در دیگر نمونه مشاهده میکنیم چگونه مؤمن آلفرعون تلاش میکند افکار عمومی قوم خویش را قانع کند تا دست از سوء قصد به موسی بردارند: (وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ