گفتنی است آنچه در میان جوامع لیبرال در قالب گروههای مردمنهاد مشاهده میشود کمتر با نگاه تکلیفمدارانه، به معنای واقعی کلمه همراه است و بیشتر آنان فعالیتهای اجتماعی را فعالیتهایی کاملاً داوطلبانه یا از جنس حق افراد قلمداد میکنند؛ اما عجیب است که چگونه هم از تعبیر مسئولیت۱ استفاده میکنند و هم آن را کاملاً داوطلبانه میدانند؛ چراکه این دو قابل جمع نیستند!
از دیگر سو و چهبسا به دلیل همین تفکر لیبرالی، مسئولیتپذیری اجتماعی به شرکتهای اقتصادی و تجاری سپرده شد و از آنان خواسته شد (با هدف جلب منافع اقتصادی بلندمدت) در جهت بهبود شرایط اجتماعی کارکنان، مشتریان و سایر افراد جامعه پارهای از مسئولیتهای اجتماعی را بر عهده گیرند. به نظر میرسد این دو امر سبب شده که در ادبیات بروندینی نیز شاهد آثار مستقل و چندانی در قلمرو مسئولیتپذیری اجتماعی افراد نباشیم.
از جهت ضرورت بررسی زاویهٔ دید قرآن به این موضوع نیز باید گفت که قرآن کریم یکی از دریچههای ورود به عرصه دانش زلال و خالص در عرصه علوم انسانی است؛ چراکه غرض از این کتاب آسمانی ارائه نسخه زندگی سعادتمندانهٔ بشر است.۲ لذا خالق بشر و آفریدگار کل هستی بر اساس علم بیکران خود برنامههایی عملی را در این آخرین کتاب آسمانی معرفی کرده است که میتوان از دل آن، معارف و دانشی ناب را استنباط نمود؛ درست نظیر نسخههای پزشکی حاذق که از کنارهمگذاشتن، تحلیل و موشکافی آنها میتوان به بخشی از زیرساخت دانشی او در ارائه چنین نسخههایی پیبرد چنانکه گاه تئوریزه و قاعدهمند کردن خود آن نسخهها نیز بخشی از دانش پزشکی خواهد بود.
افزون بر این، گذشت که قرآن کریم گاه خود را با وصف «علم» معرفی کرده است۳ تا به این ظرفیت ویژه خود تنبه حاصل کند؛ گرچه به دلیل نگاه حداقلی به دین و قرآن کریم این ظرفیت فوقالعاده قرآنی کمتر به فعلیت رسیده است، درحالیکه امروزه آنچه اعجاز این