همگان در برابر آن مسئولیت دارند؛ چراکه این بیعدالتی و ظلم، جامعه را سرنگون میکند. تعدیل ثروت و تمرکززدایی ثروت، هدفی است که باید توسط همگان دنبال گردد. در واقع یکی از راههای نزدیک شدن به عدالت اقتصادی، اقدام به مسئولیتهای اجتماعی نوعدوستانه است تا عملاً گامی در این جهت برداشته شود.
همچنین میتوان گفت یکی از معیارهای سنجش مسئولیتپذیری اجتماعی، آهنگ کاهش یا افزایش شکاف طبقاتی است؛ چنانکه میزان شکاف طبقاتی نیز میتواند بیانگر میزان انجام مسئولیتهای نوعدوستانه باشد.
در پایان میتوان در تبیین بیشتر فراز (أَنْفِقُوا خَیراً لِأَنْفُسِکُمْ)۱به ابعاد دیگری نیز توجه داد و افزود: گرچه این مسئولیت اجتماعی در ظاهر نفعرسانی به دیگری است، اما خداوند آن را نفعرسانی به خود معرفی میکند؛ زیرا با انفاق، نیاز به «احساس سودمندی» خود را نیز تأمین میکنیم.
همچنین با تأمین مالی نیازمندان، اقتصاد کل جامعه تقویت میشود و اقتصاد و اشتغال رونق میگیرد؛ چراکه با تقویت قدرت خرید اقشار ضعیف و در نتیجه تحریک تقاضا، تولید و عرضه تحریک میشود.
همچنین با رفع محرومیتها، کل جامعه ارتقا مییابد و تا اندازهای از بزهکاریهایی که مستقیم و غیرمستقیم ناشی از فقر هستند (نظیر تنفروشی، دزدی، اعتیاد، اختلافات خانوادگی و...) کاسته میشود و لذا محیط زندگی فرد و خانوادهاش بهبود مییابد؛ شکاف طبقاتی کاسته میشود و شادکامی افراد ضعیف جامعه افزایش مییابد.
از دیگر سو این مال انفاقی تبدیل به نعمتهای صدها برابر بهتر میشود که در جهان آخرت به آدمی بازمیگردد و افزون بر اینها چهبسا یکی از علل سفارش به رسیدگی به اقشار کمدرآمد از بین بردن حسادتها و کینهورزیهایی است که فقرا نسبت به افراد دارا پیدا میکنند و به نوبه خود سبب بروز مشکلات یا نهضتهای اجتماعی میگردد. لذا حمایت