جانشین [پیشینیان] کرده است انفاق کنید).
بر اساس این آیه، یکی از مسئولیتهای اجتماعی، «انفاق» یعنی «کمکهای مالی انساندوستانه» است. روزی آنچه در دست انسانهاست (چه اهل انفاق باشند و چه نباشند) از دستشان خارج میشود و در اختیار دیگری قرار میگیرد؛ چنانکه آنچه امروز در دست دارند، دیروز در دست دیگری بوده است. لذا اگر اموال موقتاً در اختیار ماست و نهایتاً بالاجبار خارج خواهد شد، چرا به اختیار خود از نیازمندان حمایت نکنیم و بخشی از اموال خود را برای کمک به آنان هزینه نکنیم تا همنوعان نیز طعم شادی و بهرهمندی را بچشند؟
گفتنی است که صدر و ذیل این فراز قرآن بدین قرار است: (ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکُمُ مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمُ وَأَنفَقُواْ لهَمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ؛۱ به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ پس کسانی از شما که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت).
این سیاق نشان میدهد که انفاق فرد مؤمن، عملی تکلیفگرایانه و برخاسته از ایمان اوست؛ لذا همیشگی، پایدار و بیمنت است؛ ولی انفاق فرد غیرمؤمن عمدتاً در شرایطی است که تمامی نیازهای مادی خود و خانوادهاش را در حد مطلوب برآورده ساخته باشد؛ یعنی عملی عاطفی است و لذا از دوام لازم برخوردار نیست.
افزون بر ساختار امری، گاه با اثبات «حق» برای نیازمندان به این مسئولیت فراخوانده شده است؛ چراکه هر حقی مستلزم تکلیفی در مقابل است.۲
در یکی از آیات درباره صفات اهل تقوا که ساکن بهشت هستند میخوانیم: (وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ؛۳ و در اموال آنها حقی برای سائل و محروم بود).
نکته نخست این است که خداوند با اِخبار در مقام انشا از ما خواسته است که این حق را در اموالمان رعایت کنیم؛ چراکه قرآن کتاب تاریخ نیست، بلکه کتاب هدایت و ارشاد