دچار بدبختی هستند باز نیز به عملکرد منفی آنها باز میگردد لذا سرنوشت هر جامعهای در دستان خود آن جامعه است نه جبری در کار است و نه تصادفی.
بنابراین قرآن این تفکر که ما گرفتار جبر تاریخ هستیم را نمیپذیرد بلکه سرنوشت جوامع را برآیند خواست و اراده امتها میداند بنابراین انسان همواره میتواند در قبال ساختار و نظام اجتماعی پیرامون خود موضعی فعال و تأثیرگذار داشته باشد و این توان را دارد که مناسبات اجتماعی جامعه خود را تغییر دهد.
حال ممکن است این سؤال پیش آید که اگر سرنوشت ملتها در دست خودشان است پس نقش عوامل استعمارگر در بدبختی ملتها چیست؟ در پاسخ باید گفت: آنهایی که همیشه برای تبرئه خویش به دنبال «عوامل بیرونی» میگردند، و قدرتهای سلطهگر و استعمارکننده را همواره عامل بدبختی خود میشمارند، سخت در اشتباهند؛ چراکه اگر این قدرتهای جهنمی پایگاهی در درون یک جامعه نداشته باشند، کاری از آنان ساخته نیست. مهم آن است که پایگاههای سلطهگران و استعمارکنندگان و جباران را در درون جامعه خود در هم بکوبیم، تا آنها هیچگونه راهی برای نفوذ نداشته باشند.۱
گفتنی است افزون بر تأثیرگذاریهای انقلابگونه، دستهجمعی و حرکت تودهها، آیه (قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَفُرادی)۲ نشان میدهد که برای تغییرات اجتماعی حتی یک فرد نیز توان و امکان اقدام را دارد، هرچند ممکن است به نتیجه نرسد.
قرآن تفکرِ «نمیشود پس سکوت کن» را نمیپذیرد. در سوره یس در داستان حبیب نجار میخوانیم با اینکه وی در حاشیه شهر زندگی میکرد تا از آسیبهای اعتقادی و رفتاری جامعه آسیب نبیند، ولی مسئولیتپذیری اجتماعی او را واداشت تا به تنهایی برای اقامه حق، دفاع از رسولان حق و هدایت جامعه به پا خیزد و تا نثار جانش پیش رود.
۸. ارتباط مستقیم سعادت اجتماع با سعادت فرد
سعادت یا خوشبختی به عنوان یک واژه پرکاربرد در متون اسلامی، مفهومی جامع است که