جامعه است و بر اساس آنچه در بحث دورراهی اجتماعی گذشت، این مشارکت سازنده جز با ترجیح داشتن منافع جمعی، قابل تحقق نخواهد بود؛ هرچند که این مبنا را ـ با نگاهی دوراندیشانه ـ ابزاری برای تأمین سعادت و رفاه فرد بدانیم. یعنی بازگشت این مبنا را به فردگرایی قلمداد کنیم و برایش اصالت قائل نشویم.
علل غلبه توجه به منافع فردی
پرسش دیگر در اینجا این است که اگر ترجیح با منافع جمعی است، چرا در عمل غالباً مشاهده میشود که افراد توجه بیشتری به تأمین منافع فردی دارند تا منافع جمعی. در پاسخ باید گفت به رغم دلایل پیشگفته و دیگر دلایل قابل ارائه، آنچه سبب میشود برخی در دوراهی اجتماعی جانب منافع شخصی را ترجیح دهند بدین قرار است:
۱. عدم اطلاع یا عدم توجه نسبت به عواقب کلان ترجیح منافع فردی
عدم اطلاع یا بیتوجهی به بازتاب فردگرایی، عاملی است که اشخاص را در دورراهی انتخاب به سمت ترجیح منافع شخصی و ترک مسئولیتهای ملی سوق میدهد.
اهتمام افسارگسیخته به تأمین نیازهای شخصی، منفعتطلبی افراطی و عافیتطلبی سبب میشود افراد جامعه توجهی به عواقب ترجیح منافع شخصی نداشته باشند و کمکم جامعه در مشکلات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فرو رود.
افزایش شکاف طبقاتی، افزایش فساد اداری و دولتی، کاهش مشارکت سیاسی، تهدیدات زیستمحیطی، تورم و گرانی، بیکاری و... از آثار کلان بیتوجهی اجتماعیِ ناشی از ترجیح منافع شخصی است.
۲. سابقه تاریخی - فرهنگی
پیشینه فرهنگی و تاریخی یک جامعه ممکن است تعلق خاطر آنان را نسبت به مدیریت کلان جامعه و نظام حاکم سلب کند یا آنان را از مشارکت اجتماعی سرخورده نماید و لذا نسبت به منافع جمعی و ملی بیتفاوت گرداند.
برای نمونه مردم ایران به دلیل اینکه قرنها گرفتار حکومتهای استبدادی و بدون پشتوانه