ورود به شناخت انواع مسئولیتهای انسان است و عدم پذیرش مسئولیت انسان راه را برای بحث از هر گونه مسئولیتپذیری و هر گونه مسئولیت میبندد.
برهان عقلی
افزون بر این آیات، میتوان به شکل عقلی از دو طریق بر اصل مسئولیت اجتماعی انسان اقامه برهان کرد که البته مقدمه ورود به هر دو برهان، گزاره «اجتماعی بودن انسان» است.
تبیین اول
انسان موجودی اجتماعی است؛ لذا برای حفظ حیات خود اجتماع و زندگی جمعی را برگزیده است. از طرفی زندگی اجتماعی سبب پیداش تنازع و اختلاف میگردد؛ چراکه منافع اشخاص گاه با همدیگر تعارض مییابند و هر کس خواهان تقدیم منفعت خود است؛ چنانکه گاه اشخاص عمداً به حقوق دیگران دستاندازی میکنند. بنابراین برای برقراری نظم و فیصله داده به نزاعها و تعدیها، ضروری است قوانینی لازم الاجرا وضع شوند. البته جاعل قانون ممکن است خرد جمعی، وجدان انسانی، خالق بشر و یا گاه ترکیبی از اینها باشد. به هر حال، قانون موجب الزام افراد به رعایت اموری تعریف شده است؛ لذا قانون الزام را ایجاد میکند و الزام، مسئولیت را در پی دارد. بنابراین انسان به حکم زندگی اجتماعی، موجودی مسئول است یعنی اصل در ارتباط با او مسئولیت است.
تبیین دوم
باز باید گفت انسان موجودی اجتماعی است؛ لذا برای ادامه حیات خود زندگی اجتماعی را برگزیده است. از دیگر سو همه کسانی که در جامعه زندگی میکنند از یک سلسله حقوق مشترک برخوردارند که البته در منشأ آنها اختلاف است.۱ نمونهای از این حقوق عبارت است از: حق حیات، حق آزادی، حق برخورداری از رفاه و امنیت، حق ازدواج، حق سعادت و حق تعلیم و تربیت.
از دیگر سو میان حق و تکلیف تلازم است و هر حقی تکلیفی را ایجاب میکند؛۲ چراکه