نکند، شما هم اراده نخواهید کرد).
جملگی این آیات بیانگر سیطره تام خواست و فعل الهی بر انسان است و لذا آدمی تنها محل تحقق خواست و فعل الهی است و بیش از یک ربات که به اراده سازندهاش حرکت و عکسالعمل نشان میدهد، نخواهد بود.
این در حالی است که آیات یادشده در واقع گویای توحید افعالی هستند نه جبر و سلب اختیار. این آیات (به قرینه آیات گویای اختیار) در صدد هستند تا علتالعلل همه فعل و انفعالات هستی را بیان کنند نه اینکه دست اختیار انسان را ببندند. در واقع خداوند خود خواسته است که انسان مختار باشد و خود به او توان آن را داده است. بنابراین اراده و فعل انسان (به خواست الهی) در طول اراده و فعل خداوند است و او خود خواسته که آدمی آزاد و مختار باشد. بنابراین افعال اختیاری انسان مستقیماً به خود انسان و با واسطه به خداوند منسوب است.۱
۲. علم پیشین الهی
برخی آیات گویای این مطلباند که خداوند پیش از تحقق امور به آنها علم دارد و از پیش میداند که در فلان زمان چه اتفاقی روی خواهد داد. برای نمونه در سوره حدید میخوانیم: (ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلا فی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها؛۲ هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در نفسْهای شما [به شما] نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (لوح محفوظ الهی) است).
با این وصف انسان نمیتواند خلاف علم الهی عمل کند. در واقع در آن زمان خاص اگر انسان بتواند خلاف آنچه در علم الهی ثبت شده است عمل کند، علم الهی جهل خواهد بود.
در پاسخ باید گفت: خداوند از پیش میداند که آدمی با سوء اختیار خود یا با حسن اختیار خود چگونه عمل خواهد کرد لذا علم پیشین الهی منجر به جبر نمیگردد. به دیگر بیان افعال انسان با قید «اختیار»، معلوم الهی است.