آنان صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازی).
یکی از کارکردهای انفاق اینچنینی، زدودن دلبستگیهای غیرالهی، خالی کردن دل از غیرخدا و زمینهسازی برای رسیدن به مقام ابرار است. در حقیقت انفاق برای این نیست که شکم دیگری سیر شود، بلکه برای آن است که خود انسان درمان گردد.
در آیهای دیگر میخوانیم: (وَ أَنفِقُوا خَيْرًا لأِّنفُسِكُمْ وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ ٱلْمُفْلِحُونَ؛۱ و مالی برای خودتان [در راه خدا] انفاق کنید، و کسانی که از خسّت نفس خویش مصون مانند، آنان رستگاراناند).
بنابراین برای ریشهکن کردن بخل و حرص که در درون انسان ریشه دارد،۲ باید دارایی مورد علاقه را داد.
از این رو در مکتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقرزدایی نیست، بلکه رشد انفاقکننده نیز مطرح است. دل کندن از محبوبهای خیالی و شکوفا شدن روح سخاوت، از مهمترین آثار انفاق برای انفاقکننده است.۳
بنابراین در انفاقِ دارایی محبوب، بیش از اینکه گیرنده سود کند، دهنده سود میکند؛ چراکه اولاً این مال برایش تبدیل به ثواب و پاداشی ماندگار میشود؛ ثانیاً چند برابر آنچه انفاق کرده به او بازمیگردد؛ ثالثاً سبب تربیت و رشد روحی او و کم شدن اسارت و دلبستگی او به دنیا میشود و رابعاً طعم لذتی روحی و آرامشی درونی را میچشد.
همچنین خداوند در آیهای دیگر میفرماید: (لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ... آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکینَ؛۴ نیکوکاری آن است که کسی... مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان بدهد).
آیه میفرماید انسان باید مال محبوب را با حفظ محبوب بودن در راه خدا انفاق کند،