فرمان خداوند به مسئولیتی اجتماعی است. صرف امر خداوند و تکلیف بودن برای وی انگیزه لازم را میسازد و حتی اگر هیچ عامل انگیزشی دیگری در میان نباشد همین عامل، ظرفیت لازم برای ایفای کامل و با دوام مسئولیتهای اجتماعی را دارد.
نگاه قرآن به مسئولیتهای اجتماعی چنانکه از تعبیر «مسئولیت» نیز انتظار میرود و پیشتر نیز اشاره شد، نگاه وظیفه و تکلیف است؛ لذا گاه باصراحت و به لسان امر و گاه به شکل تلویحی و اشاری به این مسئولیتها میپردازد. برای نمونه به ارائه کمکهای مالی نوعدوستانه به نیازمندان و پرداخت وامهای بدون بهره و آسان به آنان فرمان میدهد و میفرماید: (أَقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا؛۱ و وام نیکو به خدا دهید». گاه نیز امر به تنشزدایی از روابط میان افراد جامعه میکند و میفرماید: (وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَینِکُم؛۲ خصومتهایی را که در میان شماست، آشتی دهید).
همچنین نسبت به دعوت فرامرزی به نیکی، هدایت و کنترل اجتماعی میفرماید: (وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلی الخَیرْ وَیأْمُرُونَ بِالمْعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ؛۳ باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند).
همچنین نسبت به ازدواج بیهمسران و تسهیل تشکیل زندگی آنان امر میکند و میفرماید: (وَأَنکَحُواْ الْأَیامَی مِنکُم؛۴ بیهمسران خود را همسر دهید). در آیهای دیگر میفرماید: (وَءَاتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَالْمِسْکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ؛۵ و حقّ نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را).
قرآن در کنار این فرامین صریح گاه به شکل اشاری سخن میگوید و به عنوان مثال در مقام نکوهش میفرماید: (لا تُکرِمُونَ الْیَتِیمَ؛۶ شما یتیمان را گرامی نمیدارید) یا نسبت به