رفتارهای پسندیدهای نظیر حمایت از اقشار ضعیف و مدارا با مردم - به عنوان بخشی از مسئولیتهای اجتماعی - است.۱ بنابراین میتوان گفت طبق این آموزه وحیانی ترک مسئولیتهای اجتماعی سبب فساد و سرنگونی جوامع است و در واقع عوامل انحطاط جامعه به سبب مسئولیتگریزی اجتماعی وجود یا فرصت تخریب مییابند.
قرآن در آیهای دیگر خطر ترک مسئولیتپذیری اجتماعی را تذکر میدهد و آن را مساوی با خودزنی معرفی میکند و میفرماید: (وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا تُلْقُوا بِأَیدِیَکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ؛۲ و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید!)
با عنایت به سیاق، مراد این است که عدم مسئولیتپذیری در برابر تأمین مالی جبهههای نظامی برابر با خودزنی است؛ چنانکه این آیه درباره جبهههای فرهنگی نیز مصداق دارد و کوتاهی در تأمین مالی آنها نیز سبب هلاکت جوامع خواهد شد.
بنابراین وقتی مسئولیتپذیری اجتماعی، حیاتبخش جامعه و مانع هلاکت آن است میتوان مسئولیتپذیری اجتماعی را نسخهٔ قرآنی برای حل آسیبهای اجتماعی دانست که موجب مرگ جامعه میشوند. دنیای غرب برای کاستن از مشکلات اجتماعی نظیر فقر، بیکاری، تبهکاری، شکاف طبقاتی و تزلزل خانواده، شرکتهای تجاری و بازرگانی را مورد توجه قرار داده و جامعه را نسبت به حل این مشکلات توسط شرکتهای اقتصادی متوقع نموده است؛ درحالیکه از دیدگاه قرآنی حل این معضلات در دست خود افراد جامعه است و آنان هستند که باید مسئولیت خود را برعهده بگیرند و ایفای نقش کنند.
با توجه به نسخه بشری، شرکتهای تجاری که در نهایت به فکر افزایش سود خود از طریق کسب اعتبار، شهرت و محبوبیت ناشی از مسئولیتپذیری هستند یا تحت فشار افکار عمومی و رسانهها قرار دارند، به شکلی ریاکارانه، طمعورزانه و سوداگرایانه به این امور میپردازند؛ درحالیکه در نسخهٔ وحیانی، انسانها با انگیزه غیرمادی و کسب رضایت الهی نقشآفرین هستند؛ لذا با مسئولیتپذیریای بادوام، مستحکم، بدون طمع و مؤثر روبهرو هستیم.