۱. قیام به قسط (عدالتورزی)
صریحترین آیه درباره نقش مردم در سوره حدید آمده است. این آیه غرض از فرستادن پیامبران با ادلهای روشن و فروفرستادن شرایع آسمانی همراه آنان و نیز قرار دادن ابزار سنجش امور مالی در اختیار آنان، «برپایی عدالت توسط مردم» دانسته است: (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیَّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛۱ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و ترازو نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند).
به دیگر بیان غرض نهایی دستگاه پردامنه هدایت الهی - که شامل فرستادن پیامبران و کتب آسمانی به همراه معجزات روشنگر میگردد - این است که بشر عدالت را در زمین مستقر سازد و این نشان میدهد عدالت چه مقدار ارزشمند و در سعادت فرد و جامعه تعیینکننده است که رکن نبوت و نزول ادیان آسمانی در خدمت چنین امری است؛ لذا هر فداکاری برای تحقق آن جا دارد و هر بیعدالتی مبارزه با راه و مقصد انبیا و دین الهی است.
البته قرآن تأکید دارد که تا وقتی خود افراد جامعه چنین آرمانی را در سر نداشته باشند کاری از دست رهبران الهی نیز برنمیآید. در واقع مردم برای برپایی عدالت نیازمند مدیران و رهبران الهی، قوانین آسمانی و ابزارهای سنجشاند و بشر بدون این اسباب زیربنایی موفق به استقرار عدالت واقعی و همهجانبه در زمین نخواهد شد ولی بار اجرای عدالت - مستقیم و غیرمستقیم - بر دوش خودشان است.
در هر حال از این آیه شریفه درمییابیم که برپایی عدالت وظیفه انحصاری دولتمردان و حاکمان نیست، بلکه وظیفهای همگانی است و مردم نباید بنشینند تا عدالت را به آنان هدیه دهند بلکه با عدالتورزی در تعاملات خود و نیز با ایفای نقش در انتخاب کارگزاران عدالتورز به برپایی عدالت همهجانبه کمک کنند.
گفتنی است که یک تحلیل دیگر نیز درباره چگونگی نقش مردم وجود دارد و آن این