خداوند در چند جای قرآن کریم کسانی را که در برابر منکرات، منفعلانه وغیرمسئولانه برخورد کردهاند مورد سرزنش قرار میدهد تا تأکید بیشتری بر لزوم این مسئولیت باشد؛ از جمله نهی از فساد (با همه مصادیقش از فساد زیستمحیطی تا فساد اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و مالی) را مطالبه میکند و با زبان تعریض میفرماید: (فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلاً مِمَّنْ أَنْجَینا مِنْهُمْ؛۱ پس چرا از میان نسلهای پیش از شما افرادی که نامشان باقی بماند، نبودند که از فساد در زمین باز دارند؟ جز اندکی از کسانی که از میان آنان نجاتشان دادیم).
خداوند در ادامه میفرماید: (وَما کانَ رَبُّك لِیَهْلِكَ الْقُری بِظُلْمٍ وَأَهْلُها مُصْلِحُونَ؛۲ و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است که شهرهایی را که مردمش اصلاحگرند، به ستم هلاک کند).
این آیه میفهماند در هلاکت یک جامعه دو عامل سهم تعیینکننده دارد: یکی ستمکاری و بدرفتاری یک عده و دیگری سکوت ناظرانی که با بیتفاوتی از کنار ستمگریها، با انواع فردی و اجتماعیاش عبور میکنند. چنین جامعهای سرانجام گرفتار سقوط و نابودی خواهد شد.
همچنین میفرماید: (لَوْلَا يَنْهَاهُمُ ٱلرَّبَّٰنِيُّونَ وَٱلْأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ ٱلْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ ٱلسُّحْتَ؛۳ چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود، آنها را از سخنان گناهآمیز و خوردن مال حرام، نهی نمیکنند؟!).
خداوند علما و فرزانگان یهود را سرزنش میکند که چرا وقتی گناهان کلامی و حرامخواری یهود را میدیدند سکوت میکردند و آنان را نهی نمیکردند.
در سومین آیه خداوند از گناهی اجتماعی نام میبرد که تنها گریبان عاملان آن را نمیگیرد بلکه همگان را دچار آثار سوء آن میکند؛ چراکه دیگران نیز در برابر آن سکوت کردند و از این طریق به پیدایش یا رشد آن کمک کردند.
خداوند در سوره انفال میفرماید: (وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُواْ