۴. توجیه
افراد هنگام ترجیح منافع فردی معمولاً با توجیهی وجدان خود را سرپوش میگذارند و از سرزنش درونی خود را آزاد میکنند. برای نمونه با خود میگویند اقدام یک نفر به نادیده گرفتن منفعت عمومی که سبب نقض منفعت عمومی نمیشود. مثلاً کسی که از چراغ قرمز عبور میکند، یا کسی که درختی را قطع میکند یا کسی که به فقیری کمک نمیکند با خود میاندیشد که یک بار عبور از چراغ قرمز که سبب اختلال در عبور و مرور نمیشود یا قطع یک درخت که سبب نابودی جنگل و مراتع نمیشود یا اگر من به این فقیر کمک نکنم، اتفاق خاصی نمی افتد، چون دیگران کمک میکنند.
یا ممکن است افراد به عدم فایده دیگرگرایی در حل مشکلات اجتماعی متوسل شوند یا وظیفه حفاظت از مصالح عمومی را به عهده مدیران جامعه بیندازند و خود را فاقد مسئولیت معرفی کنند.
۵. عدم ثبات اقتصادی و سیاسی
عدم ثبات شرایط اقتصادی و سیاسی در جامعه سبب ایجاد ابهام نسبت به آینده میگردد و امنیت خاطر افراد جامعه را به هم میزند. در این فضا حرص به عنوان محرک خودخواهی و منفعتطلبی، فرصت ظهور و بروز خواهد یافت و افراد نسبت به تأمین نیازهای شخصی خود حریصتر میشوند و در فضای ملتهب اجتماعی قادر به پذیرش خطر بالای گذشتن از منافع فردی خود نیستند؛ هرچند بدانند در حال قربانی کردن مصالح جامعه هستند. افراد با این تصور که معلوم نیست فردا چه میشود، تنها به فکر خود خواهند بود.
عدم امکان عبور دستخالی عقل از منافع شخصی
ممکن است از نگاه کسانی که به اصالت منفعت و لذت شخصی باور دارند، ادعا شود که عبور از منافع شخصی به لحاظ محاسبات عقلانی ممکن نیست و انسان عاقل به شکل طبیعی نمیتواند رفاه خود را به نفع دیگران کاهش دهد یا کاملاً نابود کند مگر اینکه اجباری در میان باشد یا ترجیح دیگران در راستای تأمین منافع شخصی او باشد. بنابراین هیچ انسان