چنانکه افراد بسیار بیشتری مورد خواست نیز قرار نگرفتند و اکنون نیز مورد خواست نیستند. به دیگر بیان، منبع مقتدری که دو وظیفه خواست و بازخواست را به عهده بگیرد و فعلیت ببخشد وجود ندارد؛ لذا انسانها در عمل گرفتار کمتوجهی به مسئولیتپذیری اجتماعی هستند و چهبسا بتوان گفت: «سؤال» در مسئولیتپذیری اجتماعی به شکل بالقوه و شأنی مطرح است نه بالفعل و حتمی. به دیگر بیان مسئولیتهای اجتماعی متضمن شأنیت خواست و بازخواست هستند، اما اینکه در این دنیا عملاً همه کسانی که دارای مسئولیت اجتماعیاند، مورد خواست و بازخواست قرار گیرند، قطعی نیست.
این حقیقت سبب میشود که مسئولیتپذیری اجتماعی از پشتوانه اجرایی نیرومندی برخوردار نباشد؛ لذا باید دامنه آن را محدود و قابل کنترل تعریف کرد تا بتوان قوانین جزایی و ساختارهای لازم را پیشبینی و اجرایی نمود.
اما نگاه قرآن، در برابر این سازوکارِ تحدیدگرا قرار دارد. از نگاه وحیانی همه انسانها بالفعل پاسخگوی تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی خود خواهند بود. خداوند میفرماید: (لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یَسْئَلُونَ؛۱ خداوند از آنچه انجام میدهد بازخواست نمیگردد ولی آنان بازخواست میشوند).
در تحلیل این آیه میتوان گفت: انسان موجودی قادر به انتخاب است و هر رفتاری (چه سلبی و چه ایجابی) یک انتخاب است؛ لذا باید مسئولیت انتخابهایش را بر عهده بگیرد و خود را آماده پاسخگویی بداند. قدرت بر انتخاب، یک مزیت بزرگ برای انسان است و سبب شکوفایی استعدادهای انسان و رشد هر چه بیشتر او میگردد و پهنه پیش همت و اراده او را کران تا کران وسعت میبخشد؛ اما در عین حال او را به موجودی بامسئولیت نیز مبدل میسازد که باید در عالمی دیگر (قیامت)، به قطع جوابگوی گذشته خود باشد.
وقتی گفته میشود: ما چنین ضرورتی را احساس میکنیم و قبول داریم که انتخاب انسان ملازم مسئولیت او نسبت به گذشته (مسئولیت پسینی) است و باید نسبت به آنچه انجام داده