بیان تاریخ مبهم و مختلطی از کلام معتزله، اشاعره، امامیه و کتابهایی که از سوی هر گروه تدوین شده است تلاش میکند تا از نظر تاریخی شیعه را در نظریات کلامی متأخر از معتزله و اشاعره قلمداد کند. وی در بخش اول چنین مینگارد: «بسیاری از تحولات مهم در تفکر اسلامی در خلال قرنهای پیش از مکتب امامی- معتزلی اخیر رخ داده است که تأثیر عمدهای بر روی کلام امامیه داشت».۱
پس از این بیان وی ابتدا از ابوالحسین بصری آغاز میکند به تاریخ ۴۳۶ق. سپس تفکر فلسفه ابن سینا را پیش میکشد به تاریخ ۴۲۸ق. پس از آن رازی و غزالی را یاد میکند به تاریخ ۶۰۶ و ۵۰۵ق. درنهایت این تاریخ را عامل مؤثر در کلام متکلمان شیعه در دوران خواجه نصیرالدین طوسی به شمار میآورد. پس از آن قبول آرای ابوالحسین را از جانب متکلمان شیعه مطرح میکند.۲
«این تحولات تأثیر عمدهای بر روی کلام متکلمان شیعه در دوران نصیرالدین طوسی داشتهاست. آنها همچنین کاملاً نظریات مکتب ابوالحسین بصری در مسائل کلامی را قبول کردند».۳
پیشفرض وی در تبعیت کلام شیعه از معتزله و فلسفه در این نقلهای تاریخی و ترتیب چینش و انتخاب مطالب به روشنی قابل مشاهده است. همین پیشفرض سبب شده تا وی برخی حقایق در مورد کلام شیعه را نادیده بگیرد و با این حساب نتیجهای جز آنچه در ذهن داشته حاصل نخواهد شد.
۱. ۳. محتوای گزارشی در ساختار توصیفی – تحلیلی
در مطالعات تاریخی از این دست هر تحقیق نظاممندی از دو مرحله اساسی برخوردار است. یکی توصیف و دیگری تحلیل و تبیین. در مرحله توصیف محقق