59
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم

است؛ چراکه می‌‌گوید: «علامه حلّی از ابوالحسین بصری در محتوا پیروی کرده اما اصطلاحات فلسفی را به خدمت گرفته است».۱

در حالی که اگر در مقابله میان نظریات، آرای فیلسوفان را نیز مورد توجه قرار می‌‌داد تأثیر فلسفه را بر نظریات علامه حلّی بسیار بیشتر از تأثیر نظریات ابوالحسین بصری می‌‌یافت.

۱. ۲. به کارگیری پیش‌‌فرض‌‌های اثبات نشده و تحمیل آن‌‌ها به متن

یکی از آفت‌‌های روش مطابقت و مقابله به کار بردن آن به هدف برهان‌سازی برای فرضیه‌‌ای علمی است که در ذهن محقق بر اساس یافته‌‌های پیشینی خود یا دیگران سایه افکنده است. در این صورت پژوهشگر این روش را برای یافتن حقائق علمی به کار نمی‌‌گیرد بلکه از آن برای اثبات فرضیه مورد قبول خود بهره می‌‌برد، هرچند‌ آن‌چه که در ذهن و ضمیر خود پنهان داشته دارای استدلال قوی نباشد. به عبارت دیگر روش مطابقت و مقابله اگر برای کشف واقع به کار رود می‌‌تواند در صورت حفظ شرایط به نتایج در خور منتهی ‌‌گردد اما اگر برای اثبات فرضیه پذیرفته شده‌‌ای به کار رود نتایج معکوس به همراه خواهد داشت.

با بررسی نوشتار حاضر این فرض تقویت می‌‌گردد که نگارنده درپی اثبات فرضیه خود و اقامه دلیل بر آن چیزی است که از پیش پذیرفته است. شواهد زیر مبین این ادعا هستند.

اول این‌که خود وی اعتراف می‌‌کند که با پیش‌‌فرض معتزلی بودن علامه حلّی این بحث را آغاز کرده است. «با پذیرفتن این پیش‌‌فرض که علامه حلّی به مکتب معتزلی جدید و متأخر تعلق دارد این مقاله را باید به دو بخش تقسیم کرد».۲

دوم این‌که ساختار مقاله نیز به هدف اثبات این پیش‌‌فرض پیش می‌‌رود. وی ابتدا با

1.. Schmidtke, Shi’ism, vol. ۲, p. ۱۵۹.

2.. Ibid., p. ۱۵۱.


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
58

موافقت آثار بهشمیّه و ابوالحسین و علامه را بررسی کرده است و به صرف شباهت میان برخی نظریات، حکم به تبعیت علامه از ابوالحسین داده است. در این مسیر حتی مخالفت هر دو متکلم را با بهشمیّه شاهد این پیروی دانسته است. اگر چه نگارنده تصریح نکرده ولی احتمالاً تقدم زمانی ابوالحسین در ارائه این نظریات را نیز نشانه متبوع بودن وی تلقی کرده است. اما وی در روش مقابله و مطابقت اولاً نظریات صحابه و محدثان و متکلمان شیعه قرن دوم و سوم چون هشام بن حکم، کلینی، شیخ صدوق، فضل بن شاذان و... را مورد مقابله قرار نداده است که از نظر تاریخی نیز بر ابوالحسین و معتزله بغداد و بصره تقدم داشته‌‌اند. وی حتی تلاش می‌کند آراء اصحاب متکلم امامان را نیز متأثر از متکلمان اهل حدیث به شمار آورد. «با ملاحظه برخی از نظریات امامیه متقدم می‌توان نظریاتی مشابه نظریات اهل حدیث یافت».۱

اظهار نظرهایی از این دست نشانگر آن است که وی هیچ‌‌گونه استقلالی برای کلام شیعه در مقابل اهل‌‌سنت قائل نیست. اگر چه وی به برخی از موارد اختلافی میان شیعیان متقدم و اهل سنت اذعان می‌‌کند اما روند نگارش مقاله به ‌‌گونه‌‌ای است که این عدم استقلال از آن به مشام می‌رسد؛ زیرا نخست در مورد نظریات امامیه متقدم همان‌‌گونه که گذشت به نوعی تبعیت از اهل حدیث اشاره می‌‌نماید و اختلاف اساسی را فقط در نظریه امامت می‌داند و سپس نوبختیان را در توحید و عدل موافق معتزله قلمداد می‌‌کند. حتی سنت‌‌گرایان شیعه چون شیخ صدوق را در یک‌سری عقاید قطعی با معتزله شریک می‌‌داند و از زمان شیخ مفید و سید مرتضی شیعیان را با عنوان شیعیان معتزلی توصیف می‌‌کند.۲

ثانیاً این احتمال را که هر دو متکلم تحت تأثیر عامل دیگری؛ یعنی فلسفه دارای نظریات مشابه بوده‌‌اند، نادیده گرفته بلکه به نوعی آن را مصادره به مطلوب کرده

1.. Schmidtke, Shi’ism, vol. ۲, p. ۱۵۲.

2.. Ibid., p. ۱۵۳-۱۵۵.

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 283
صفحه از 302
پرینت  ارسال به