85
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم

محمد [صلی الله علیه و اله] است که هم‌چون نوری بر پیشانی هر یک از حاملانش دیده می‌‌شود. در مفصل‌‌ترین شکل این نظریه گفته می‌‌شود که این ذات نورانی نبوی در صلب جد نخست محمد [صلی الله علیه و اله] یعنی آدم [علیه السلام] قرار داده شد. نور محمد [صلی الله علیه و اله] تا زمان انعقاد نطفه شیث [علیه السلام] با آدم باقی ماند و از آن پس به حوا [علیها السلام] منتقل شد. هنگام تولد شیث [علیه السلام]، این نور بر روی پیشانی او ظاهر شد و به همین ترتیب میان اجداد پاک محمد [صلی الله علیه و اله] از یکی به دیگری منتقل شد تا به خود محمد [صلی الله علیه و اله] رسید. مهم‌ترین اجداد محمد [صلی الله علیه و اله]، آدم، شیث، نوح، ابراهیم و اسماعیل [علیهم السلام] بودند. این نور از اسماعیل [علیه السلام] به پسرش قیدار [علیه السلام] و از او به مابقی اولادش یعنی اجداد عرب محمد [صلی الله علیه و اله] انتقال یافت.

طبق اعتقاد شیعه، این روند انتقال ادامه یافت تا ‌این‌که آن نور به عبدالمطلب، جد مشترک محمد [صلی الله علیه و اله] و علی [علیه السلام] رسید و سپس دو قسمت شد، نور محمد [صلی الله علیه و اله] در صلب پدرش عبداللّه، و نور علی [علیه السلام] در صلب پدرش ابوطالب قرار گرفت. سهم علی [علیه السلام] از آن نور، که به هنگام تولدش به او منتقل شده بود، از وی به ائمه [علیهم السلام] بعدی انتقال یافت، که در نتیجه به عنوان جوهر سرشت الهی آن‌ها عمل می‌‌کند.۱ شیعیان نظریه تقسیم نور محمد [صلی الله علیه و اله] را رواج دادند تا ثابت کنند که محمد [صلی الله علیه و اله] و علی [علیه السلام] هر یک سهم یکسانی از نور نبوی را از پدر خود به ارث برده‌اند، و در نتیجه علی [علیه السلام] تنها جانشین (‌وصی) برحق محمد [صلی الله علیه و اله] شد.۲

1.. See. e.g. Rice, "‘Alī in Shī‘a Tradition". MW, ۴, p. ۲۹-۳۰; Goldziher, Vorlesungen Über Den Islam, Heidelberg, p. ۲۱۷-۲۱۸; Rubin, "Pre-existence and Light", IOS, ۵, p. ۶۲ ff.

2.. IOS, ۵, p. ۹۸ ff.
حدیث بسیار مشهوری که مطابق آن پیامبر[ صلی الله علیه و اله] فرمود: «علیّ منی وأنا من علیّ»، بر اساس مفهوم نور محمد[ صلی الله علیه و اله] شرح می‌‌شود. حرف اضافه «مِن»، به عنوان «مِن للتبیین» لحاظ می‌‌شود، که بر این‌همانی دلالت دارد، و از این رو ترجمه حدیث چنین می‌‌شود: «علی خود من است و من علی هستم». اساس این تفسیر احادیثی هستند مبنی بر این که محمد[ صلی الله علیه و اله] و علی‌[ علیه السلام] از یک نور نبوی واحد خلق شده‌اند، که در اصلاب اجداد مشترک‌شان از یکی به دیگری منتقل شد تا این که در صلب عبدالمطلب قرار داده شد (إبن بطریق، عمدة، ص۱۰۴ و پس از آن). عباسیان نیز به نوبه خود حدیثی را دربارۀ نوری الهی به نام نور الخلافة مطرح کردند، نوری که از هاشم و از طریق عباس و اولادش به خلفای عباسی به ارث رسیده است (حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۳۳۱؛ هم‌چنین ر.ک: Goldziher, Muslim Studies, II, p. ۶۱). حدیثی دیگر با این دیدگاه شیعی در تعارض است، زیرا متذکر می‌شود خلفایی که قبل از علی‌[ علیه السلام] عملاً حکومت کردند، یعنی ابوبکر، عمر و عثمان، نیز سهمی یکسان از نور محمد[ صلی الله علیه و اله] داشتند که گفته شده میان پدران‌شان تقسیم شده است (ابن حجر البیهقی، صواعق، ص۸۲ـ۸۳).


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
84

فرمود: «تو برادر من در دنیا و آخرت و میراث‌دار من (وارثی) هستی».۱ جابر هم‌چنین اظهار داشت که علی [علیه السلام] به واسطه حق برادری‌‌اش با محمد [صلی الله علیه و اله]، میراث، سلاح، دارایی و استر او را دارا شد.۲ بدیهی است این روایات گرچه راجع به میراث شخصی محمد [صلی الله علیه و اله] هستند، اما توسط شیعیان به گونه‌ای فهم شدند که بر میراث دینی وی نیز دلالت ضمنی داشته باشند.۳

می‌‌توان با این اطلاعات، اگر با دقت از منابع اولیه نقل شده باشد، نتیجه گرفت که اعتقاد شیعه در مورد حقوق موروثی علی [علیه السلام] خیلی زود در اواخر قرن یکم هجری به حد بیان در منابع مکتوب رسیده بوده است.

احتمالاً صریح‌ترین قالب برای بیان دیدگاه اولیه شیعی راجع به حقوق موروثی علی [علیه السلام]، نظریه نور محمد [صلی الله علیه و اله] بود. این نظریه راجع به ذات نورانی و ازلی

1.. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۵. شیعه گاهی تأکید می‌کند که عباس سزاوار وراثت محمد[ صلی الله علیه و اله] نبود، زیرا برخلاف علی[ علیه السلام] مهاجر نبود، و لذا در توافق مورد بحث شرکت نداشت. ر.ک: همان.

2.. همان، ص۱۸.

3.. در حقیقت نه تنها بر حقوق علی‌[ علیه السلام] بلکه بر حقوق حسن و حسین‌[ علیهما السلام] نیز به خاطر رابطه نزدیک‌شان با محمد[ صلی الله علیه و اله] تأکید می‌‌شد. آنها پسران علی‌[ علیه السلام] از همسرش، فاطمه‌[ علیها السلام] دختر محمد[ صلی الله علیه و اله] بودند. گاهی از آنها، بدون ذکر نام علی‌[ علیه السلام] پدر واقعی‌شان، با عنوان پسران خود محمد[ صلی الله علیه و اله] یاد می‌شود. از پیامبر[ صلی الله علیه و اله] نقل شده که: تمام پسران به پدران‌‌شان تعلق دارند، به جز پسران فاطمه[ علیها السلام] که من پدر و خانواده آنها هستم (خرگوشی، شرف النبی، ص۱۲، ستون اول؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۵۸؛هم‌چنین ر.ک: شرح نهج البلاغة، ج۳، ص۹، بحثی در مورد امکان قلمداد کردن پسران یک دختر به منزله اولاد خود شخص). در حدیث دیگری آمده تا زمانی که محمد[ صلی الله علیه و اله] زنده بود، حسن و حسین [ علیهما السلام] هرگز علی[ علیه السلام] را «پدر» خطاب نکردند (خرگوشی، شرف النبی، ص۱۳، ستون دوم؛ إبن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۳۰۶-۳۰۷؛ خوارزمی، المناقب، ص۸). حتی گفته شده که حسن و حسین[ علیهما السلام] از لحاظ ظاهری به محمد[ صلی الله علیه و اله] شبیه بودند (ر.ک: بخاری، الصحیح، ج۴، ص۲۲۷، ج۵، ص۳۳؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۷؛ ترمذی، الصحیح، ج۱۳، ص۱۹۶)، اما گفته شده افراد دیگری نیز شبیه پیامبر[ صلی الله علیه و اله] بودند (زرقانی، شرح المواهب الدینیّه، ج۷، ص۱۷؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۷۶ـ۷۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۷).

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 634
صفحه از 302
پرینت  ارسال به