به اشیاء قبل از به وجود آمدنشان متمایل به نظر هشام بن حکم بود».۱
۲. ۷. موارد اختلافی علامه با ابوالحسین
افزون بر اختلافات بسیاری که میان نظریات علامه حلّی با معتزله یافت میشود، مواردی نیز وجود دارد که علامه حلّی با نظر شخص ابوالحسین بصری مخالفت کرده است. این مباحث برخلاف ادعای نویسنده مربوط به مسائل اسما و صفات الهی است که نویسنده اعتقاد به پیروی علامه در این مسائل از ابوالحسین بصری دارد.
«علامه حلّی در نظریات خود در موضوعات کلامی معمولاً از مواضع مکتب ابوالحسین بصری پیروی میکند. تمام نظریاتی که شیعیان به طور سنتی با معتزلیان در آنها موافق نبودند، استثنا میشوند».۲
نظریات کلامی مورد نظر نویسنده که علامه حلّی به دلیل شیعه بودن با معتزله مخالف است همان نظریات شیعه در باب امامت میباشند. براین اساس در غیر امامت شیعیان و به ویژه علامه از نظر مؤلف پیرو معتزله هستند. وی این نظریه را در تطور تاریخی کلام شیعه پی گرفته است و از اصحاب امامان علیهم السلام تا دوره خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلّی جریان میبخشد.
نمونههایی که در ادامه به آنها اشاره میشود نشان میدهد که چنین ادعایی صحت ندارد و به ویژه اختلافات بسیار در موضوعات کلامی در اسما و صفات میان علامه و ابوالحسین بصری خود گویای آن است. بحثهایی چون عدم تعقل ذات باری تعالی،۳ وجودی یا غیر وجودی بودن صفات خداوند،۴ اراده الهی و